مصاحبه ای ازمصطفی و مریم
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام آن که عشق را در دل ها قرار داد
سلام
ابتدا توضیحی را برای متن زیر باید بگوییم که این مصاحبه در روز 21/6/89 شکل گرفت که من و مریم خانم نیز بسیار دوست داشتیم در آن شرکت کنیم ولی از آن جا که یک اتفاق ناخواسته درست قبل از مراسم پیش آمد این فرصت را از ما گرفت.
دو روز بعد با اصرار به تهیه کنندگان این مصاحبه عرض کردیم که مصاحبه با ما به صورت جداگانه انجام شود و در انتهای مصاحبه قبلی گذاشته شود ولی به هر حال موافقت نشد ؛ در هر صورت با نظر خانمم تصمیم بر این شد تا در وبلاگ خودمان سوالات مصاحبه را جوابگو باشیم.
امیدواریم نظرات شما را در انتهای مطلب بخوانیم.
به عنوان اولین سوال مطرح شده است که :
1- چرا ازدواج کردید و هدف از ازدواجتان چه بوده ؟
مصطفی : تکامل ، آرامش و مهم تر از همه برای رفع نیازهای معنوی-عاطفی و خدادادی انسان
مریم : رشد معنوی ، تکامل ، درک بهتر از انسانیت و همراه شدن با یک انسان برای درک خداوند
2- برنامه هایی که برای زندگیتان دارید ؟
مصطفی : پیدا کردن شغل مناسب و به تناسب اداره کردن زندگی به نحو احسنت و در دراز مدت رشد و تکامل
مریم : درسم را به پایان برسانم و بعد به خانه خودمان برویم تا زندگی جدیدی را مستقل شروع کنیم و به رشد برسیم.
3- جریان آشنایی شما با هم ؟
مصطفی : توسط عمه بنده که مریم خانم شاگردشون بودند و دوست صمیمی دختر ایشان نیز هستند آشنا شدیم.
4- اولین دیدار و چند جلسه با هم صحبت کردید ؟
مصطفی : اولین دیدار در جلسه خواستگاری بود . 4 جلسه حضوری صحبت کردیم و 2 جلسه تلفنی ( لازم به ذکر است که هر جلسه تلفنی حدود 2 ساعت طول کشید ! )
5- در این چند وقت چقدر توانسته اید با هم آشنا شوید ؟
مصطفی : طبیعتا شناخت کامل به وجود نیامده ولی در این حد نیز بسیار مطلوب بوده . زیبایی این دوران به این است که هر روز مسئله تازه ای را از رفتار همسرتان کشف می کنید.
مریم : جواب دادن به این سوال کمی دشوار است چون در هر مرحله از زندگی شخص در حال رشد و تکامل است و انسان فقط قادر است رفتارهای ثابت شخص را بفهمد و فکر می کنم تا حدی این رفتارهای ثابت را کشف کرده ام بقیه شناخت هم ان شاالله در زندگی مستقل!
6- سخت ترین و مهم ترین سوالی که در خواستگاری پرسیدید؟( سوالی که بتوانید صداقت طرف مقابل را بسنجد)
مصطفی: از او پرسیدم شما در سن 70-60 سالگی می خواهید به کجا رسیده باشید و چه چیزهایی داشته باشید؟!( در این سوال اهداف کلی زندگی همسرم را می خواستم متوجه شوم و این که اصلا او به آینده دور فکر کرده است یا نه!)
مریم : پرسیدم که با توجه به این که فرزند آخر خانواده هستید چقدر استقلال فکری دارید و وابستگیتان به خانواده چقدر است ؟!
7- خصوصیتی که دوست داشتید همسرتان داشته باشد ؟
مصطفی : فعالیت اجتماعی و فرهنگی داشته باشد و ویژگی هایی که از خصوصیات اختصاصی خانم هاست مانند احساسی بودن و مهربان بودن و ... را به صورت اکمل داشته باشد.
مریم : چون خودم انسان حساس و عاطفی بودم دوست داشتم که همسرم کسی باشد درکم کند و با محبت باشد که خدا را شکر آقا مصطفی بیش از من با محبت است.
8- بارزترین خصوصیت همسرتان چیست و می خواهید چگونه باشد ؟
مصطفی : بسیار مهربان است و همیشه با محبت هایش مرا غافلگیر می کند.
مریم : جایگاه اجتماعی خوبی نسبت به هم سن و سالان خودش دارد و خیلی حساس است.
9- یک سوال از هم بپرسید.
مصطفی : بهترین رفتار و بدترین کار من در یک ماه و نیم زندگی به نظر شما چه بوده ؟ ( جواب مریم : بهترین : رفتار مناسب با خانواده من و بدترین رفتار : هفته گذشته به سفارشم عمل نکردی و یک ساعت اندیشه نرفتی البته میدونم که نرفتنت ناخواسته شد و تقصیر شما نبود!)
مریم : به عنوان دوست و همراه نزدیک شیخ حسن چقدر سعی کردی رفتارهای مثبت ایشان را سرمشق زنگیت قرار بدهی؟( جواب مصطفی : سعی بنده بر این بوده است که با اجرا کردن آموخته هایم گوشه ای از بار مسئولیتم را انجام دهم و دینم را به ایشان ادا کنم.)
10 - نظر شما درباره فعالیت های اجتماعی چیست؟
مصطفی : برای فعالیت های اجتماعی بسیار ارزش قائل هستم و دوست دارم جامعه فعال و پویا باشد و پیگیری مسائل مختلف برای مردم ارزشمند باشد و در کنار فکر کردن به خود و خانواده خود ، مسائل جامعه را نیز در اولیت قرار بدهند زیرا ارتباط موثر فرد و جامعه قابل کتمان نیست.
مریم : فعالیت های اجتماعی را دوست دارم انجام بدهم ولی متاسفانه این گونه فعالیت ها شده شبیه بازی فوتبالمان که بازی گروهی انجام می دهند ولی بیشتر بازی تک نفره است چون هر کسی می خواهد خواسته های خودش اجرا شود و هیچ کس از حرف خود کوتاه نمیاید و این مخالف یک کار و فعالیت اجتماعی است.
11- هر کس ازدواج می کنه نمی تونه مثل قبل به کانون برسه ؟ روابط چگونه می شود ؟
مصطفی : شاید ظاهرا حضور فیزیکی به علت عوض شدن نوع زندگی کم شود ولی می توان بسیاری از فعالیت های دیگر را جایگزین کرد ولی این صحبت را درست نیست بهانه کرد برای کم تر آمدن به کانون ؛ زیرا حضور فیزیکی نیز نقش مهمی دارد.
به عنوان مثال بنده به صورت غیر مستقیم همسرم را با جو کانون آشنا کردم و اجازه دادم که خودش با مسائل آشنا شود نه آن که از من توضیحی بشنود مخصوصا این رفتار در مورد شیخ حسن بسیار جواب داد و در کمال تعجب وقتی دیدم در صورتی که من اصلا هیچ توضیحی برای شیخ به او نداده ام متن های زیبایی را برای او می نوشت که نشان از ارتباط زیبای معنوی ایشان با شیخ بود و در عین خوشحالی سورپرایز شدم البته بستر مناسب فکری ایشان نیز دلیل این ارتباط زیبا بود.
12- به نظر شما خانم ها چه کاری می توانند در کانون انجام دهند؟
مصطفی : در این جا به عنوان مثال همسر بنده با پیگیری های خود و ایجاد انگیزه در دیگر خانم ها ، جمعی را برای تشکیل قسمت خواهران جلسه قرائت قرآن و تفسیر در ماه مبارک رمضان با کمک بقیه گردآوردند که شاید اتفاق خجسته و نویی در پویایی قسمت خواهران کانون بود؛ یا با شرکت در برنامه های دیگر هم چون مراسم افطاری دوشادوش آقایان شکل جدیدی به واحد خواهران و پویایی آن ها داد.
مریم : در این باره باید عرض کنم که کانون با وجود خانم شویدیان به نظرم خیلی در حق خانم ها ظلم کرده اند !البته در این مدت دیده ام کارهایی انجام شده مثل گذاشتن کلاس کامپیوتر و ... ولی قسمت خواهران خیلی می تواند فعال باشد و ان شاالله با کمک خانم شویدیان و بقیه این قسمت را فعال خواهیم کرد با انجام کارهای گروهی و طرح و برنامه های خوبی که میدانم خانم شویدیان در ذهن دارند.
13- انتقاد شما از کانون ؟
مریم : انتقاد اول این که جلسه های یک ساعت اندیشه خانم ها شرکت ندارند و در بحث های زیبای مذهبی ,سیاسی , فرهنگی دخیل نیستند و انتقاد دوم این که در شورای مرکزی باید خانم شویدیان به عنوان یک مسئول واحد خواهران شرکت داشته باشند ( به نظرم فقط اسم کانون دررفته که واحد خواهران دارد وگرنه ما واحد خواهرانی ندیدیم.)
14- پیشنهاد های شما برای واحد خواهران :
مریم : در این جا قبل از هر چیز باید بگم درسته که من هنوز خانه دار نشدم و سرکار نیز نمی روم و فکر کنم خانم های متاهل کانون بیشتر خانه دار باشند ولی این را میدانم با یک برنامه ریزی میشه قسمت خواهران را فعالتر کرد ( مثلا به جای زیادی تلفن حرف زدن ها و ....)
پیشنهادی که دارم کانون باید یک جلسه بگذارد و تمامی متاهلین کانون را دعوت کند و خانم های دوستانشان را با کانون آشنا کنند ، با محیط کانون و کارهایی که انجام میشود و فکر کنم رغبت خانم ها آن وقت بیشتر می شود چون به نظرم آقایان در خانه کم تر در این باره صحبت می کنند ( البته غیر از آقا مصطفی که علاقه خاصی به کانون دارد و همین شد که پدرم راضی به ازدواجمان بود چون رابطه با مسجدشان خیلی قوی هست )
15 - مریم خانم نظرتون درباره کلمات زیر چیست ؟
الف - جنبش زنان (فمنیسم) : یک جنبش افراطی که بیش از یکسان بودن مرد و زن را انتظار دارد و به نظر من هیچ وقت به هدف خودش نمیرسد چون هر چه باشد زن ، زن است و خیلی کارهای مردانه را نمی تواند انجام دهد.
ب- ماهواره : الان یک وسیله خیلی عادی است برای مردم و به نظرم خوب است انسان از همه جا خبر داشته باشد ,راست و نادرست را به این وسبله بهتر می شود فهمید.
ج- مادرشوهر : فرشته ای زمینی که احترامشان را سعی می کنم خیلی نگه دارم و خیلی هم دوستشان دارم!
د - روز مرد : روزت مبارک مصطفی جان !
ر-لنگه کفش : بدون آن لنگه اش خیلی تنهاست ، سعی کنید همیشه جفت نگهش دارید!
و- قانون حمایت از خانواده : باید وجود داشته باشد
ی - قیمت یک مثقال طلا : خیلی مهمه و فکر کنم افزایش پیدا کرده
16 - آقا مصطفی نظر شما درباره کلمات زیر چیست ؟
الف - ماهواره : در این اوضاع بی خبری یا شنیدن صداقت های رسانه ملی در صورت استفاده کردن درست و عدم دسترسی به اینترنت وسیله ای بسیار مفید است.
ب - روز زن : امیدوارم بتوانم در اولین تجربه ی روز زن در زندگی مشترکمان خالصانه از زحماتش تشکر کنم.
ج - شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) : بسیار تنها شدم ولی از این که میدیدم او به آرزویش رسید خوشحالم.
د - جلسه یک ساعت اندیشه : امیدوارم به سویی نرود که بر حسب عادت تشکیل شود و فقط نامی از آن بماند.( یادگار شیخ حسن و گذشتگان)
ر- خانه خالی : یاد اسنک هایی که محمد هر شب جمعه برایمان درست می کرد بخیر...
مریم : در آخر نیز من حرفی دارم به تمامی کانونی ها : در این مدت که با جمع صمیمانه شما دوستان آشنا شدم فهمیدم جدا کردن آقا مصطفی از این جمع با صفا کاری بسیار اشتباه است و در کنارش تصمیم گرفتم خودم به جمع کانونی ها اضافه شوم ؛ می دانم که مجردین کانون بیش از متاهلینشان هستند که ان شاالله روزی برابری حاصل خواهد شد ولی می خواهم این را بگویم شما دوستان الان الگویی برای جمعتان هستید و به طبع اگر ازدواج کنید همسرتان نوع برخوردتان را با کانون نظاره گر است سعی کتید همسرانتان را جذب این محیط ها کنید چون در جامعه فعلی بالابردن اطلاعات در هر زمینه ای خیلی مهم است و بدانید او نیز همراه و حمایت کننده ی خوبی برایتان خواهد بود.
در آخر یادی می کنم از شیخ حسن که پدری را در حق کانون تمام کرده و پر کشیده و خوشحالم اخلاق شهدای هشت سال دفاع مقدس را که پاک ترین اخلاق هاست را تا حد زیادی به شما کانونی ها یاد داده اند و در ضمن معذرت که طولانی شده... موفق و پیروز باشید.