شب آرزوها و شب تولد من
به نام بهترین خدای مهربان
با یاد و عشق او کتاب کلامم را می گشایم
هر سال در چنین شبی فانوس آرزوهامون رو روشن می کردیم و می فرستادیم به طرف آسمون و ستاره ها
امشب شب لیله الرغائبه
شبی که عرش خدا پذیرنده ی هر چی حاجت و توبه اس
امسال برای من یه شب خاصی شده ... شبی با این فضیلت با شب تولدم یکی شده
تولد 24سالگیم ...
امشب دلم می خواد بین دو نمازم خدا رو تمنا کنم ... برای همه ی حرف های دلم که هر ثانیه اشو خبر داره
سال قبل آنقدر منتظر دیدار بودم که نفهمیدم چطور این شب گذشت ... دیداری که تا عمر دارم یادم نمیره یعنی مگه میشه اولین زیارت نجف و کربلا از یاد آدمی بره
پارسال ماه رجب عاشقانه گذشت خدا رو شکر ...
امسال هم یه عالمه حرف دل مونده توی دلم که دلم می خواد توی همچین شبایی دلم سبک بشه شاید سال دیگه نشه که بشه دعا کرد...
دل تنگم
خدایا !
شب آرزوهات رسیده
یه کوله بار حرف دارم برات
یه نگاه به بنده ی خطاکارت می کنی؟؟
میدونم خواسته ها و آرزوهای ما آدم ها تمومی نداره ...کربلا گرفتم ، حالا زیارت بقیع و مدینه و کعبه ات رو دلم می خواد
قبولی توی کنکور می خواستم و بعدش خوب تموم شدن درسمو
خوشبختی همیشگیمونو و ...
.
.
.
می دونم ... به خودت قسم می دونم
جز دردسر برات هیچی نداشتم ...
خدایا میشه منو ببخشی؟
میشه مثل همون 24 ساله پیش که پاک پاک دنیا اومدم ، منو ببخشی؟
انتظار بیش از حدی دارم ...ولی امسال یه حکمتی داره که شب تولدم با شب آرزوها یکی شده ... خودت می دونستی که دلم نیاز داره باهات صمیمی تر باشم
آخه روزهای دیگه روم نمیشه سرمو بالا کنم و خواسته ای بخوام با اینکه می دونم اونقدر پر رو هستم که خواستم ولی توی این شبا که میگن نگاهت خاصتره انگار راحت تر میشه حرف دل ها رو گفت
بگذریم از این حرفا
حالا دلم می خواد به اندازه ی 24 سال تمام زندگی خوب ازت تشکر کنم
به خاطر تک تک نفس هام
به خاطر سلامتی تنم
به خاطر محبت هایی که یادم دادی به دیگران بدهم
به خاطر عشقی که توی سینه ام نهادی
به خاطر پدر و مادر و خواهرانی که همه ی زندگیمن و سلامتیشونو آرزو دارم
به خاطر همسر عزیزم که تاج سرمه که تا عمر دارم سلامتیشو ازت تمنا دارم
به خاطر رزق و روزی که بهمون دادی
به خاطر گذشته ای که گذشت و آینده ای که برامون رقم می زنی
به خاطر همه سختی هایی که لمس کردیم و وجودت رو بیش از اون
به خاطر همه چی ...
خدایا دوری ازت سخته
شاید ما تولد می گیریم ولی من توی دلم با خودم می گم 24 سال و 9 ماه از دوری با وجود خدا گذشته
خدایا
خودت کمکمون کن همون طوری پیشت برگردیم
بهشتت قشنگه
جهنمت دردناکه
ولی قشنگ تر از بهشت وجودت و نزدیکی به خودته و دردناک تر از جهنم دوری از شماست
یه عالمه دوستت دارم خدایا