ماه عسل
ماه رمضون که میرسه
از همه ی برنامه هایی که تلویزیون میگذاره ، یکیشو بیشتر می پسندم
برنامه زیبای مــ ـــاه عســـ ــل
وقتی مهمونای ماه عسل حرف میزنن یعنی در واقع زندگیشونو برامون میگن سعی میکنم کمی با زندگیشون ، زندگی کنم
گاهی خود بیرونم را را در مقابل خود درونم می گذارم و از خودم داستان یک عمر زندگیم را می پرسم
چه جالب که بیشتر اتفاقای زندگی دیگران همیشه حالا نه ولی اکثر اوقات در درونم افتاده...
هزار بار به خاطر گناهای کوچیک و بزرگ خودمو پای چوبه ی دار بردم و با التماس و توبه ، خدا مرا نجات داده
گاهی به خاطر عشق به خدا ، به درگاهش سجده کردمو و گاه رد شدم و گاه قبول
بیشتر از همه آشناتر ، عشقی فراتر از عشق "سولماز و احسان " به چشم می خورد که همه را مدیون گذشت و وفاداری هستیم!
و ....
و داستان آخر که همیشه برای خود خواهم داشت معجزه ی هفت شب و هشت روز چاه است
و باز هم خوبش را بخواهید ماجراهای ما در چاه غفلت دنیا ختم به هفت شب و هشت روز نیست و ما عمریست گرفتاریم
برای رسیدن به نور خدا حتی به سمت کافری هم گاهی رفته ایم ولی امان از اینکه این مسیر ، ما را به خود نگه میدارد تا اینکه متقیمان کند!
.
.
.
وقتی برنامه ماه عسل را به تماشا می نشینم ، برای زندگی آدم هایی که روی آن صندلی می نشینند قضاوت نمی کنم و بیشتر با تک تک مهمان ها خودم را در ترازوی قضا می گذارم
تا ببینم مقدار شکر کردن هایم در مقابل ناشکری ها چقدر سنگینی یا کم وزنی می کند
تا دستم بیاید چند مردِ حلاجم!
آن ها هم چون مرواریدی در صدف هستند که وقتی صدف زندگیشان را برای ما باز می کنند و گوشه ای از زندگیشان را نشانمان می دهند باید درس بگیریم تا به گوشه گوشه ی ظاهر صدفشان عیب بگیریم
همچون که دوست نداریم به مروارید و صدف زندگی ما کسی عیب بگیرد و یا حتی بگویند " بالای چشمت ابروست !"
پس این بار خودمان را بیازماییم که ماه رمضان ، ماه رحمت الهی تا 4 روز دیگر تمام می شود
خوشبخت باشید الهی