علمدار نیامد...
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
علمدار نیامد...
تمام دل خوشی حرم، عباس (ع) بود
برادر و همراه و یار و یاور امامی غریب ،که او هم در آخر بی کسی هایش فقط عباس (ع) را داشت
دلـــــم را ، چشمم را، به گنبد طلایش می دوزم
و خود را بین مهم ترین دو راهی زندگیم حس می کنم
آن جا که نخواهم دانست به طرف حسین (ع) تعظیم کنم یا به عباس علمدار(ع)
و بی شک همان میانه راه بین الحرمین خواهم نشست و به یاد غربت مولایم بعد عباس (ع) خواهم گریست
چقدر منتظر روزی هستم که بین دو راهی قلب و عشق بمانم...
یا حسین (ع) به خاطر برادرت عباس(ع) امسال دیگر دعوت نامه ام را امضا کن
دلم را خوش کرده ام امسال دو حاجت دلم را می گیرم...
پ.ن : فقط برای این که یادی کرده باشم از کسی که سال پیش کنارمان بود و حالا نیست می نویسم
به یاد کسی که نامش عباس بود و مطمئنم آن قدر ارادت داشت به حضرت عباس(ع) که دوست داشت نام نوه اش را ابوالفضل بگذارد
ان شاالله شافعش خود حضرت عباس(ع) باشد که هر چند دستانش را بریدند اما گره گشای خوبیست...
چقدر این روزها جایت خالیست بابا عباس...
حاجت روا باشید
التماس دعا