خاطره
همیشه فکر می کنم برای خاطره به جا گذاشتن خود خیلی کوچکم
اما بگذار تمام لحظه ها خاطره ای شوند برای فردایی که شاید دل تنگ امروز باشم و یا اصلا نباشم
چقدر دلم برای امام رضا (ع) تنگ شده
صدای نقاره زنی از شبکه های مختلف دل آدمو می لرزونه و اشک دل تنگی رو بر روی گونه روان می کنه
چقدر با همسرم در کنار بارگاهت خاطره داریم
وقت هایی که جا و مکان برای ماندن نداشتیم تا قطار بیاید، ساعت ها مهمانت می شدیم
دلم برای نشستن زیر بارون دفعه آخر تنگ شده
آسمون هم برای دل تنگی من سیل بارید ... و شاید برای دل تنگ و پر از غم دوری همه ی زائرها
آخ که چقدر دلم پر می کشه به سوی تو یا امام رضا
این دفعه خیلی زود دلم برات تنگ شده ... خیلی زودتر از اونی که فکرش رو می کردم
آروم نشدم ... آغوش گرمتو باز هم می خوام ... پدرانه ...
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع)
باز هم دل خوشم به تمام خاطره هایم... خاطره های کنار ضریح و با تو بودن
من و همسرم خیلی دوستت داریم
ضامن خوشبختی ِ تمام جوون ها باش
یا حق