پله پله تا خدا
یا الله
یا صمد
یا رحمن
یا رحیم
اولین شب قدر از ثانیه های زندگی عبور کرد و قسمتی از سنگینی گناهان بر دوشمان را زمین گذاشت و روح را کمی رهاتر کرد
لحظه های دیشب را از یاد نخواهم برد ، لحظه هایی که انتظار چند ماهه دلم بود
انتظار یک روح خسته
احیاء و شب زنده داری شب قدر ،مرا مجازات 11 ماهه می کند ، مجازات به جزای اسارت گرفتن روح در زندان جسم
باز به زندانی های دنیا یک هواخوری و هوای تازه می دهند اما این روح بلند که سرچشمه اش خداست همیشه گرفتار بند اولِ جسم است
شب قدر دیشب خیلی خیلی با سال های قبل فرق داشت
وقتی جوشن کبیر را آغاز کردند
از همان اولِ اللهم
احساس کردم یک وزنه ای به سنگینی دردهایم بلند کردم
تا به حال برای خواندن فرازهای جوشن و نام بردن صفات حق چنین تجربه ای نداشتم
واقعا احساسش کردم
درد یک روح خسته که چند وقتیست مجال اشک نداشته ...مجال و یا بهتر بگم لیاقت یا الله گفتن نداشته
دیشب فهمیدم که این جسم کوچکِ دنیایی من ، چه زندانبان بدی بوده برای روح بلند و آسمانی که فقط امیدش رسیدن به خداست و هیچ!!!
فرازها را خواندیم و خواندند
آخر که وقت وداع با اولین شب قدرمان بود ... همان وقت هایی که باید قسمش می دادیم به خودش
توانی برای گفتنش نداشتم ... آخر باید توشه ای داشته باشم یا لااقل دستی پر ... برای قسم دادنش!!!
ولی آن جا فهمیدم چه انسان پررویی هستم که دنبال هم بک یا الله را تا آخرین قسم بالحجه را بر زبان جاری ساختم
و همان جا بود که فهمیدم فرصت دوباره یعنی در اوج گرفتاری و احساس تنهایی باید دست به دامان خدا شد!!
هنوز دو شب دیگرش مانده ... می دانم که این دو شب نیز مثل برق و باد می رسد و تمام می شود و عید فطر هم خواهد رسید
فقط دلم می خواهد تلاش کنم قطار زندگیم را کمی به سوی ایستگاه خدا برانم تا نوری از سعادت و خوشبختی را از دور نظاره کنم
خدایا
میدونم این روزها که گذشت ، من بنده بی لیاقتت خیلی خیلی ناشکری کردم
ناشکری همه چی ...
سلامتی تن ، بودن بهترین های زندگیمون ، امید داشتن به خودت و ...
شکر نکردیم و حتی نکردیم سکوت کنیم
این زبان ما را ببخش که هر چه می خواهد می گوید
می دانم خوب تربیتش نکرده ام ... اما می دانم اگر شده به نام بردن اوصافت و بردن نام زیبایت او را می بخشی
خدایا
سال هابود که آخر مراسم ها همیشه می گفتند که : سال قبل کسانی در بین ما بودند که دیگر نیستند...
برایم معنایی نداشت اما امسال به پای این حرف اشک ریختم
خداوندا به خوبی و عظمت خودت روح عزیزانمان را غریق رحمت و لطف خودت قرار بده و آنان را همنشین اولیا و خوبانت کن
خدایا
راهیست که همه باید از آن عبور کنیم ... برای رسیدن به تو ...
پس ما را در این راه سعادمتند و با عزت بمیران و روحمان را به پاکی در آغوش بگیر که این کمترین خواسته ماست در این شب ها!
التماس دعا