جدال با خود
چند روزی می شود که با خودم بدجوری دست به یقه شده ام
نه من کوتاه می آیم نه خودم
بد جوری شیشه دلم را خُرد می کنند انگار صاحب اختیار هم شده اند...
صدای دعوا هایشان بدجور فکرم را مخدوش کرده
انگار یادشان رفته
پادشاه سرزمین وجودم خداست
و فقط می گویند حرف خودم!!!
الان ساعت هاست که قلب و جانم را آشفته کرده اند
دیگر باید دادگاهی را برایشان ترتیب دهم
آخر نمی شود که دزد خواب هایم نیز بشوند
و منو خودم هنوز دست به یقه باشیم...
کتاب قانون مُلک وجودم را باز گشودم
تا حکم آخر را بخوانم
حکم آخر... حرف خداست
نیت کردم و گشودم قرآن کریمش را
آیاتش پر از آرامشه
حکم آخر را علیه هر دویشان صادر کرد
هم من و هم خودم
اعتراض داشتم...
اعتراض به این که همیشه باید کوتاه بیایم
همیشه منم که باید تسلیم دیگران باشم
همیشه آرزوهای منه که به باد میره
همیشه دل منه که آخر سر می شکنه و یه غربت خاصی سراسر وجودمو می گیره
همیشه من بودم که باید زود بزرگ می شدم و هر وقت با اشک هایم رو در رو می شدم می گفتند بزرگ شدی خودت رو جمع و جور کن
...
خدا جواب اعتراضمو داد
گفت:
بنده من...
تو برای دنیا نیامدی
و بدان
همیشه من رو داری...
آرزوهایت را باید از من بخواهی...اگر ندادم آن وقت اعتراض کن
پس هیچ وقت نگو تنهایی ...
به خدا بودنم برمی خوره...من کسی هستم که اگر بدونی چقدر دوستت دارم برام می میری...
و من
در مقابلش سکوت کردم... فقط سکوت کردم
و
نگاهم را دوختم به کعبه ای که آرزوی دیدنش را دارم
و
آرامشم را از خودش خواستم
پ.ن :
این نوشته رو برای زمان هایی نوشته ام که با خود دچار درگیری شده ام...مطمئنم که این روزها را همه ما تجربه کرده ایم
و این جدال های وجودی هیمشه هست ولی گاهی کوتاه آمدن سخته خیلی سخت و به قول دوستم باید ایمان داشته باشی و توکل کنی
و بهم می گفت که نباید فکر کنی که اومدی توی این دنیا که تا ابد بمونی و هر کاری که فکر می کنی باید بهش دست پیدا کنی
باید تلاش کنی برای هدفت و تلاش خوبه ولی گاهی زمانه آن چیزی که تو می خواهی تقدیر نمی زنه
و گاهی( شاید این گاهی بیشتر اوقات باشه) با تو مخالفت می کنه
دنیاس دیگه...باید بگذره ...باید خوب بگذره
به قول خدا که در آیات اول سوره اسرا آورده :
اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید و اگر بد کنید به خود بدی کرده اید...
این کافیست برای کوتاه آمدن از تمام خودخواهی های وجودی.
دوستای خوبم این از اون حرف دل های واقعی بود...
پس
خوشحال میشم برام حرف دلتون رو بنویسین که وقتی با خودتون از درون دچار جدال می شین چطور خودتونو آروم می کنین ؟
خوشبخت باشید
یا حق