این روز و شب ها بهترین روز و شبهای عمرمه
این روز و شب ها بهترین روز و شبهای عمرمه آخه اولین باره که محرم من با امام رضا(ع) شروع شده...وقتی توی روضه ها دلم می خواد حرم امام حسین(ع) رو در آغوش بگیرم صفحه گوشیم که پر شده با ضریح امام رضا(ع) روشن می کنم و همه دل تنگی هامو پشت شال سیاه آقا قایم می کنم...
این روها وقتی پا به مجلس امام حسین(ع) می گذاری میگن حاجت هاتونو بخواین ولی اگه ریا نباشه گاهی اصلا نمی تونم بگم حاجت دارم آخه می دونم این قدر گناه می کنم توی سال که شرمنده امام حسینم و قلبم اجازه نمیده با وجود برآورده نشدن حاجت های امام حسین(ع) از من ، ازشون حاجت بخواهم...
توی دلم می دونم مولا تک حاجت قلبمو می دونه ولی این همه سال برآورده نشدنش یه نشونه یا حکمتی داره که من نمی دونم...
ولی امام حسین(ع) توی این شب ها یه بار دلم شکست ، یه بار از درون خرد شدم و آن هم وقتی بود که پیامی از یک دوست رسید :
ان شاالله هیچ وقت توی زندگی بین دو راهی نمونی جز یک جا
بین دو راهی بین الحرمین که ندونی جلوی امام حسین(ع) زانو بزنی یا حضرت عباس(ع)
درد را وقتی فهمیدم که راهم دادی...
درد را حس کردم وقتی اشکم دادی...
درد را استشمام کردم وقتی زیر باران ، یاد عباسم(ع) دادی...
ای خدا بی تاب کردی این دل بی تاب را
بس است این حال و روز بس است دیگر
در کربلا به من جرعه ای آب از فراتم ده خدا
ان شاالله رو سیاه آقا نباشیم و بتونیم بهشون ثابت کنیم که دوست داریم مثل این معصومین خدا را بشناسیم
ان شاالله همه حاجت روا شین و یاد ما فقرا هم باشید