13 آبان...یادش بخیر مدرسه
13 آبان که می رسه
یاد دوران مدرسه
تا مدتی منو به اون روزها می بره
شیطنت های کودکی و خاطره های نابی که در هیچ کجای دانشگاه نمیشه تجربه اشون کرد
بچه های با صفا و خنده رو که همه امون دغدغه های مشابهی داشتیم و اون هم فقط درس بود و نمره
مدرسه
تخته سیاه
کلاس درس
یه عالمه دانش آموز
معلم ها و مدیر
13 آبان
قشنگ ترین روزی بود که برامون اتفاق می افتاد
آخه توی اون روز هیچ کس درس نمی خواند ، همش به جشن و بازی و سرور می گذشت تازه معلم ها هم تخفیف می دادن و مشق بهمون نمی دادن
13 آبان تازه روزی بود که از مدرسه و مامان و بابا هدیه می گرفتیم و برای یه بچه مدرسه ای هیچی شیرین تر از کادو نیست
حالا 13 آبان که میرسه ، با یه کوله بار خاطره و یادش بخیر ازش عبور می کنیم تا در آخر راه بتونیم موضوع انشای مدرسه که "علم بهتر است یا ثروت" را جواب دهیم
13 آبان دیگه برای من جز یادش بخیرها چیزی نیست...
یادش بخیر :
تو دبستان که زنگ تفریح تموم می شد ، مامور آبخوری دیگه نمی ذاشت آب بخوریم.
یادش بخیر :
شب ها بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت. سرساعت 12 سرود ملی پخش و برنامه ها قطع می شد.
یادش بخیر :
هر کی بهمون فحش می داد کف دستمون رو نشونش می دادیم و بهش می گفتیم : آیینه آیینه…
یادش بخیر :
وقتی توی زمستون یه گوشه از مدرسه آبش یخ می بست ، کارمون می شد سر سری کردن و لیز خوردن.
یادش بخیر :
بچه هایی که وقتی می خواستیم از هم جدا شیم اشک توی چشم هاشون جمع می شد و این یعنی دوستت دارم
یادش بخیر :
آخر سال رد و بدل کردن دفترهای خاطرات میان بچه ها و دست نوشته هایی که حالا واقعا بوی عشق می دهند...و گاهی بوی بغض و فاصله
.
.
.
آره یادش بخیر بچگی هامون...دوران خوش مدرسه و معلم هامون!!
این سیزده آبان همان ثابت روز است کین روز شده ثبت به دیباچه هرروز
هر سال به و ماه به و روز به و به امروز ز دیروز و دگر روز به امروز
دانش آموزان یاد گرفته اند قدر لحظه ها را بدانند، وقت طلاست!
آخ که چقدر دلم تنگ شده...