بر طواف تو خورشید فرود آمده است
در میان جمله ها و واژه ها گم می شوم
احساس را در میان دشتی پر از گل گم می کنم
دل را در میان قربان و غدیر به خدا می سپارم
شاید درد این روزهای حجاج فقط یک دل تنگی غریب باشد
خوب است که یک هفته سرشان گرم است به مهمان و دوست و آشنا
وگرنه چه کس از تاب درد دوری کعبه و مدینه النبی زنده می ماند؟
وگرنه چه کس چشمانش ز تاب عشق خدا نابینا نمی شود و چشم دل را باز نمی کند؟
وگرنه چه کس دل سپرده حق نمی شود؟
امروز طلوع زیبایی دیدم...مجازا !!! ... خورشید به طواف نور آمده بود...چشمانم برق زد وقتی خورشید را بر گرد خانه حق دیدم
کعبه ای از جنس عشق و زائرانی که به دورش حلقه بسته بودند
و
چون پروانه هایی به دور یار می چرخیدند و می چرخیدند و می چرخیدند...
حج المقبول زائر نور...
کاش می شد پرواز کرد ... و صحنه هایی از حرکت یار با یار را پس از پایان حج به سمت مدینه تکرار می کردیم و کاش می شد در غدیرخم می ایستادیم و ولایت امیرمان علی (ع) را در میان تکبیرها بلند فریاد می زدیم و هیچ گاه زیر عهد خود نمی زدیم...
کاش علی(ع) را با چشم دل ببینیم...
علی (ع) که فریادش در چاه بود و درس زندگیش در نهچ البلاغه
این روزها بیایید نگاهی چند کوتاه به این کتاب زندگی بیاندازیم...
علی وار فقط برای دقایقی زندگی کنیم و ان شاالله بتوانیم عمری را علی وار زیستن کنیم و فقط در میان بلند شدن ها و دستگیریها نام علی (ع) ورد زبان نباشد...
خوب است ولی برای شیعیانش قناعت به یک یا علی (ع) خیلی خیلی اندک است...
این جا حرف دل است،این ها حرف دل است که سالیانیست دوست دارد این گونه زندگی کند ولی نتوانست ، می نویسم تا شما راهکارهایی که توانستید علی وار(ع) زندگی کنید برایم بگویید!
یا علی(ع) تا همیشه با علی(ع)