چراغ گردسوز
می خواهم چون چراغ گردسوزی آرام بسوزم...
روشنی ببخشم و آرام و آرام بروم...
کاش دنیا رسم خوشایندی داشت...
دیگر آن قدر دنیا بی معرفت شده که روی خوش هم نشان می دهد...چپ چپش می روم...حق ندارم آیا؟
.
.
.
قدیمی ها صفایشان هم قدیمی بود...
مثل همان گردسوزی که آرام لب طاقچه می سوخت... آن ها هم کم کم ...
لطفا...خواهشا...
کمی با محبت باشید