وقتی زمان ،انار دلت می شود
وقتی انار را می چینی و بازش می کنی تا بخوری ،با یه عالمه دونه های قرمز روبه رو می شی
شنیدم که می گن ، همه دونه های انار رو بخور حتی یکیشم از دست نده
آخه یکی از دونه های انار بهشتیه
شاید آن که بر زمین افتاد همان دونه بهشتی باشه
وقتی این حرف مدام توی گوشت مرور میشه ، بی توجه به این که صحت داره یا نه از بس دونه های انار خوشمزه اس، تا ته تهش می خوری و لذت می بری تا اون دونه بهشتی رو حتما بخوریش حتی اگه یکیش ترش ترش باشه متوجه اش نمی شی
حالا اگه زمان را قاچ بزنی ،می بینی پر از ساعت ، دقیقه و ثانیه اس
حالا زمان هم میشه همون انار خوشمزه که ترش و شیرین با هم داره ولی اگه بهت بگن در یکی از همین ثانیه ها ،خدا بهت یه لطف اساسی می کنه،تصمیم می گیری از همه ثانیه ها لذت ببری بی آن که بخوای از کنار یکیش بی توجه رد بشی...آخه در یکی از همین ثانیه های کوچک خدا قراره یه لطف بزرگ بهت بکنه
ولی
ما متوجه نیستیم در تک تک همین ثانیه ها خدا هست و در تک تک ثانیه ها لطف بزرگ که همان زندگی کردن است را به ما عطا می کنه
قدر لحظه ها را داشته باشیم
گاهی وقتا ما خودمون باعث میشیم یکی از همین دونه های زمان به جای این که شیرین یا حتی ترش باشه ، گندیده در بیاد
وقتی گندیده اس که مشغول گناه باشیم
در احوال خود بجوی حال خویش را
مواظب خودتون و دلتون باشید
خوشبخت باشید
نویسنده : مریم(من)