مقصد:زمین...مقصد: قیامت
یه نام خدای مهربان که هر چه دارم از اوست
مقصد : زمین
من و تو ؟
آری
به چه هدف؟
زیستن
زیستن برای چه و که؟
زیستن برای خود و خدا
....
من و تو روی زمین آمدیم با فطرتی پاک و بدون هیچ آلودگی !
پس چرا حالا این گونه شده ایم؟
راستش را بخواهید دیگر از چادر خسته گشته ام...
چرا؟
برای این که هر گونه آزادی که می توان داشت را با چادر (البته با چادر با پوشش صحیح)محدودش نموده ایم و به خود و خدای خود قول داده ایم که فقط برای محارم جمال خود را نشان دهیم و نامحرمان را دزدان جمال بدانیم!
پس چرا می خواهی قولت را بشکنی؟
برای این که خسته شدم...تمام کوچه ها را با دلهره طی می کنم...از صدای موتوری ها وحشت دارم...از مریض دلانی که نمی دانم چه هدفی دارند وهم دارم...آخر مگر خودشان ناموس ندارند...مگر حرمت ندارند...مگر حجب ندارند؟...مگر ما همان نیستیم که در آغاز آفرینش فطرتمان پاک بود؟...خسته ام می دانی؟!...چشم ها پر از گناه گشته...دل ها پر از شیطان شده...آخر مگر نباید جوابگوی خدا باشیم؟
بهم بگو...باز هم بگو...خود را از درون خالی کن...
به خدا...به خدا در جاهایی که نامسلمانند این گونه کارها نیست...اسلام را شکسته ایم ...آخر چرا؟
دلم شکسته...دو روز متوالیست که دو مریض دل را دیده ام و از ترس به خانه ای پناه برده ام...جواب خدا را چه می دهند؟..دلهره انداختن در دل ناموس دیگری گناهش آتش است پس چرا آتش را به یک لحظه لذت حیوانی می خرند؟...این ها همه برایم گنگ است؟...مگر ماها به قبرستان های شهر نمی رویم؟...عاقبت خود را مگر نمی بینیم ...به خدا از هیچ مریض دلی نباید گذشت...استغفرالله ...
خب دلم از این می گیرد که من و امثال من که حجاب برگزیدیم اول برای به گناه نینداختن دیگران بوده و بعد خودمان ،آن وقت می بینی به باحجاب ها بیشتر تمایل دارند نگاهی اندازند تا آن بی حجاب که حرمت خود را شکسته!
آقا...اگر بی حرمتی دوست داری مزاحم کسی شو که عاشق بی حرمتیست...از آن کس لذت ببر که برایت یک من آرایش می کند و پا به خیابان می گذارد...آقای محترم اگر ناموس سرت نمیشه، به فکر مرد با غیرت و ناموس پرست من باش که نفرینش گریبان گیرت می شود!...توصیه می کنم سری به قبرستان ها بزنین...باورتان شود که دنیای دیگر واقعیت دارد...آخر به چه قیمت؟!!!
فقط می توانم بگویم حیوانی بیش نیست آن که مریض دل است و پی درمان خویش نیست...حتی می توان گفت از حیوان نیز پست ترند!...هیچ شفایی،هیچ شفاعتی خدا کند نصیبشان نشود...الهی گورتان پر از حیوانات موزی شود و به بدترین شکل جسمتان را از بین ببرد و فقط می ماند روحتان که ان شاالله در عذاب سخت الهی بسوزد!
آن قدر می دانم زنان و دختران و گاهی پسرها خودشان نیز ترس به جانشان می افتد وقتی موتوری کنارشان رد می شود که وقتی خودمان نیز با موتور در کوچه ها عبور می کنیم در دل دعا می کنم کسی در کوچه نباشد که ناخواسته ترسی در جانش اندازم!
خیلی آرامش در کشور هست...از همه کسانی که در راه امنیت و آرامش شهروندان می کوشند تشکر می کنم چون وقتی در کوچه پس کوچه ها می رویم آسوده ایم و آرامش دل واقعا داریم!!!!!!
و درآخر
مقصد:برزخ و بعد از آن قیامت
من و تو ؟
آری
به چه هدف؟
جواب پس دادن!
جواب چه چیز را پس دادن؟
عملکردهایمان که در حین زیستن انجام داده ایم!
و حال من و تو با آن فطرت پاک شاید نباشیم دیگر...راهمان هم شاید جدا شود...دل هایمان دیگر بی آلودگی نیست!
فقط می توانم بگویم : خدا به دادمان برسد...همین!
حرف آخر
من حجاب را دوست دارم...هنوز حجاب را انتخاب می کنم ...هنوز هم معتقدم که حجاب جلوگیری می کند از گناه !
آن کس که حرمت شکنی باز هم می کند را هم گفتم ..از موجودی که پست تر از حیوان است انتظاری بیش نیست!
بیچاره این حیوانات که با این مریض دلان مقایسه می شوند..از حیوانات عزیز واقعا عذر می خواهم..جامعه گاوها،گوسفندان و غورباقه ها...!