سومین ماه گشتمان
به نام خدایی که رویای انسان ها را به واقعیت تبدیل می نماید
سه ماه پر از عشق عبور کرد هم چون بادی از کنارمان
امروز سومین ماه گشتمان نیز آمد و در حال گذر است
دلم می خواهد این بار یکی از خاطره های خواستگاریمان را برایتان نقل کنم شاید زیباترینش!
روبه روی هم نشسته بودیم ، فضا با یاد شهدا عطرآگین شده بود ،حرف از شهید عشق بود و فرمانده جنگ های نامنظم
شهید مصطفی چمران
از خاطراتش گفتیم و همزمان خاطره زیبای غروب لبنان از شهید چمران
مصطفی کتابی را از جیبش بیرون آورد ؛ آری کتاب شهید چمران از قول همسرش غاده
مصطفی گفت : این کتاب برای شماست
و من نه برداشتم و نه گذاشتم گفتم : خودم دارم و شیرین تر این که در همان اتاقم کتابش بود و برایش آوردم !
شهید چمران را دوست میدارد شاید چون هم نامش است
وقتی ازدواج کردیم ، وارد اتاقش شدم دیدم از این کتاب دو تا دارد.آن وقت به من گفت : دلم می خواست این کتاب را به همسر آینده ام بدهم !
خوشحالم
خوشحالم که شهدا ما را لایق دانستند که در مراسم خواستگاریمان نیز نامشان برده شود.
خوشحالم که زندگیم بوی شهدا می دهد ، آرزو و درخواستی که همیشه از دایی شهیدم داشته ام !
کاش که لایق باشیم که همیشه یادشان برایمان جاوید باشد و فرزندانمان را نیز با نام و رسمشان نیز آشنا نماییم!
آری سومین ماه گشتمان نیز گذشت!
البته در شناسنامه هایمان 17 مرداد عقدمان خورده و این ماه 17 مصادف است با روز ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا(س) و از این بابت و از این تصادف خیلی خوشنودیم ؛ باشد که زندگیمان را با عشق آن ها ادامه دهیم!
الگویی که باید برای همه جوان ها باشد !
سادگی
قناعت
عشق
عطوفت
بی ریایی
الهی
این بود زندگی این دو بزرگوار!
مصطفی جان !
خدا کند به هر آن چه می خواهی در زندگیت برسی و ما همراهان خوبی برای هم باشیم و هیچ وقت برای هم نقش سرعت گیر یا دست انداز نداشته باشیم مثل همین چند ماه !
زندگیمان را دوست میدارم و امیدوارم از چشم بد به دور باشد ( اسپندش را خدا برایمان دود کند تا گزندی به عشق الهیمان نخورد)
نگویید چقدر خودشان را تحویل می گیرند زیرا تمام عشق ها ، الهی است و خدا آن را در قلب انسان نهاده پس باید قدر دانست و از خدا تقدیر کرد!
همه شما خوانندگان نیز خوشبخت باشید و زندگی خوبی داشته باشید!
یا علی