خ ا ط ر ه
سلام به تمام یاران حرف دل
بعد از مدت ها وقت شد تا حرف دلی جدید و نو در عیدی زیبا برایتان بزنم!
در این چند هفته خبرها زیاد بوده ولی این است که مجالی برای به روز کردن وبلاگمون نداشتم.
امسال شب های قدر را با هم گذراندیم با حس الهی و عاشقانه که تمامی لحظه هایمان را سرشار از حس خدایی کرده بود.شهدا مهمان نوازی کردند و ما را به گلزار دعوت کردند ! تا به حال نیمه شب در کنار دایی حسین نبودم ولی شب های قدر که خودش پر از فضیلت است در کنارش نجوا کردم.
جوشن کبیر امسال ، قسمتی از مناجات امام علی (ع) همه و همه عطر حضور خدا را در خود نهفته داشت.
و 14 شهریور که گذشت ، عبور یک ماه از زندگی مشترک من و مصطفی بود ، یک ماه گذشت و ما اصلا نفهمیدیم زمان برای قلب هایمان چه طور جلو میگذرد.تک تک ثانیه ها برایمان خاطره است ؛ حس کردن خدا در این یک ماه مثل حس کردن بال یک شاپرک بود به همان نرمی و لطافت و با همان حس زیبا و عاشقانه...
و در آخر ماه عسل زیبایمان به شهر بادگیرها ، یزد ، البته مشهد را ان شاالله ماه عسل اصلی خود قرار می دهیم تا با امام رضا (ع)عهد واقعی را ببندیم ولی یزد رفتن ما نیز خاطره زیبایی شد که تا عمر دارم فراموش نخواهم کرد.
از همان نوع سفرهایی شد که من خیلی دوست دارم !
ساده ولی در عین حال پر از شور و نشاط عاشقانه !
سفر ما از آن جایی شد که 17 شهریور روز تحویل پروژه مصطفی بود و باید به تفت یزد می رفتیم!
در این سفر پی بردم که یک دوست مثل شیخ حسن چقدر می تواند یک جوان را از خیلی حوادث ایمن دارد!
تفت یزد پر از خاطرات تلخ و شیرین برای همسر خوبم !
وقتی در یزد گردش می کردیم و هر بنا را با توضیحات زیبای مصطفی می دیدم افتخار می کردم به ایران و ایرانی
خب این خلاصه کل خاطرات این هفته !
امیدوارم از این اعیاد ( عید جمعه و عید فطر ) بیشترین لذت را ببرید.