از خود تا خدا
شاید این حرف دل خیلی متفاوت باشه با تمام حرف دل هایی که نوشتم چون شاید به جنبه مذهبیش بیشتر دقت شده !
10 روز از ماه رمضان گذشت ، یعنی 10 روز از میهمانی ما در ماه خدا و به میزبانی خدا
داشتم با خودم فکر می کردم که چقدر خدا برای بنده هاش دست و دلبازی می کنه !
دست و دلبازی از آن جهت که میگه حتی خواب روزه دار هم عبادت برایش محسوب می کنم!
اگر به راستی همه ما با جان و دل معاد و روز قیامتی را قبول داشتیم راضی میشدیم این فرصت های طلایی را یکی یکی از دست بدهیم؟؟!! فرصت هایی که خدا برایمان رقم می زند تا کسب معرفت کنیم در کنار شادی های دنیوی ! واقعا در این ماه مبارک برکت هایی که در خانه تک تک ما میاید چندین برابر شده و ما از کنار این ها راحت عبور می کنیم!
یکی از دوستان آقا مصطفی که واقعا طالب کسب معرفت است ، موضوع چگونگی به خود واقعی رسیدن را مطرح کردن !
خود واقعی را به نظرتون باید چه معنی کنیم؟
خود واقعی جز باطنی است که شاید ما همیشه دلمان می خواسته پنهانش بداریم؟؟ باطنی پاک که جز خدا هیچ کس را طلب نمی کند !
اگر هر انسانی در برخورد با عموم همان کسی بود که در تنهایی و خلوت خودش بود آیا این قدر شناختن خود سخت می شد تا بخواهیم به وسیله خودشناسی زودتر به خدا برسیم ؟
خیلی از آدم ها که شما با آن ها رابطه نزدیکی دارید و از اخلاقیاتش آگاهی دارید ( و یا حتی خودمان ) گاه می بینید در محیط های دیگر خودشان نیستند و تظاهر می کنند که مثلا سخاوتنمندند ؛ همین دورویی ها باعث پنهان شدن باطن هر فرد و دور شدن از خود می شود!
گاهی می شنوید که برای بودن و زندگی کردن با مردم باید این گونه رفتار کرد تا تحویلت بگیرند یا در کل می شود این ضرب المثل: که همرنگ جماعت باید شد ؛ بدون هیچ دلیلی خود را خاموش میکنیم و ظاهری را جلوه می دهیم که واقعا برای خود ما نیست!
در قرآن نیز درس هایی است برای کسانی که نیرنگ بازند ؛ دو رو هستند ؛ هدفشان گمراه کردن مردم است!
و اشکال ما این جاست که هیچ گاه قبول نداریم برای رسیدن به هدف الهی باید خیلی از چیزها را از دست بدهیم تا زندگی جاودانه را به دست بیاوریم!
و اشکال دوم ما که باعث می شود هیچ گاه به فکر این نیافتیم که خودمان باشیم این است که زندگی دنیوی را جاودانه میپنداریم و همیشه از وعده الهی که بر حق است گریزانیم و باور نداریم که می شود لحظه ای دیگر نبود!
(( کوله بارت بر بند.. شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم..بشناسیم خدا و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم.. میشود آسان رفت..میشود کاری کرد که رضا باشد او.... ))
شاید من در حد علم و آگاهی خود تیتر وار جواب این برادر مهربانم را بدهم :
من نه عالم مذهبی هستم , نه دانشجوی الهیات و فقه و فلسفه
یک انسانم مثل همه ! و هر انسانی خداجوست و خدا را به راحتی می تواند در درونش بیابد اگر واقعا خودش باشد ( البته من نمیگم ؛من خودمم، نهههههههه)
چگونگی رسیدن به خود این است از نگاه من : 1- با خودمان رو راست باشیم ! چند رنگ بودن را و ظاهرسازی را کنار بگذاریم حتی اگر به ضررمان باشد.2- قبول داشته باشیم زندگی در دنیا روزی تمام می شود و برای آخرتمان قدم برداریم ( اگر ازدواج میکنیم برای خدا باشد , اگر کاری را برای کسی می کنیم برای خدا باشد ) به فکر این دنیا باشیم البته به هدف ساختن آخرتمان! 3- هر از چندگاهی با خودمان خلوت کنیم ، با درونمان حرف بزنیم ، با خدا نجوا کنیم ( مطمئن باشید کسی به شما دیوانه یا مجنون نمی گوید چون در آن هنگام جز خود و خدا کسی نیست )!
اسلام دین کاملی ست ؛ راحت از کنارش عبور نکنیم ؛ اگر در اسلام به دنبال مطلبی باشید مطمئنا آن را میابیم!
هیچ گاه مگذارید زمان به شما مسلط شود ، شیطان را دست کم مگیرید ! به قول یک استادی که می فرمودند : زمانی بت ها سنگ بودند و حال بت ها انسان هایی شده اند که به خاطر منافع یا علاقه شدید جای خدا را در ذهن ها گرفته اند !
درست است هر کس عزت و احترام دارد اما نه به حدی که ما را از خدایی بودن به دور کند ! به یاد بیاوریم زمان خیلی درس عبرت ها به ما داده فقط باید چشم و گوشمان را باز کنیم ! نگذاریم ما را به نام اسلام از صراط مستقیم دور کنند!
بیاییم جزء دسته ای نباشیم که اسلام آورده اند ؛ بیایید جزء ایمان آورندگان مسلمان باشیم.
راستی وفات حضرت خدیجه را به تمام مسلمانان تسلیت عرض می کنم اما به یاد داشته باشید یادآوری این روزها نه فقط برای تکریم این بزرگان است بلکه درس آموزی از شخصیت آن ها نیز هست.
خدیجه همان کسی بود که به حق خود را شناخته بود و مسیر خدایی را یافته بود و الله نیز به واسطه محمد(ص) او را هدایت کرد و نور حق را به او نمایان ساخت.این است پاداش متقین و پرهیزگاران.
در این روزها سعی کنیم بیشتر مطالعه داشته باشیم در زمینه کسب معرفت ائمه و نزدیکانشان.
التماس دعا
یا علی