شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ همرنگ عزيزم يادمه يه بار به من تماس گرفتي ، در اوج ناباوري بهم گفتي سه راهي شهادتم//عزيزم آن جا آيا مولايمان امام زمان (عج)‏را صدا زدي؟ آخر ميگويند وقتي به قتلگاه در كربلا ميري اگه از ته دلت و با قلبي پاك مولا را صدا بزني جوابتو ميده!سه راهي شهادتم قتلگاه شهداي ماست آيا به خاكش بوسه زدي؟
مريم جان در سه راهي شهادت چه خونهاي پاک ومطهري که ريخته نشد ....خاطراتي که پدر من از انجا هر وقت برام ميگه تا چند وقت حالم منقلب هست ...
قسمت من نشده هيچ كجاي اين خاك هاي مطهر را بوسه باران كنم/كاش ساراجان يه خورده بارمون ميگفتي حرف هاي پدرتان را تا ما هم كمي حال زائراني را داشته باشيم كه الان رسيده اند به خانه
سبک بالان خراميدند و رفتند مرا بيچاره ناميدند و رفتندسواران لحظه اي تمکين نکردند ترحم بر من مسکين نکردندسواران از سر نعشم گذشتند فغان ها کردم، اما برنگشتنداسير و زخمي و بي دست و پا من رفيقان، اين چه سودا بود با من؟رفيقان، رسم هم دردي کجا رفت؟ جوان مردان، جوان مردي کجا رفت؟مرا اين پشت، مگذاريد بي پا...
مريم جان ابيات بالا را هر وقت پدرم ميخونه مثل بچه ها از شدت گريه هقهقه ميزنه ...من ان موقع در مونده وبيقرار اصلا نميدونم بايد چکار کنم فقط صبر ميکنم تا حالشون بهتر بشه وبرام حرف بزنه ...الان هم حالم دگرگون شده با ياد اوريش
چه خوش حال و هوايي است عشق بازي/چه خوش شور و نوايي است عشق بازي.....ساراجان در مقابل حرفات من فقط سكوت ميكنم و فقط سكوت
مريم جان دلم الان بشدت گرفته حال خرابي دارم بيقرارم دلم پره دوست دارم فرياد بزنم وحرف بزنم اما انگار مهر زدن بر لبهام قادر نيستم حرف دلمو بگم بذار با بغض خودم باشم وحرفي نزنم ..
مريم جان دلم الان بشدت گرفته حال خرابي دارم بيقرارم دلم پره دوست دارم فرياد بزنم وحرف بزنم اما انگار مهر زدن بر لبهام قادر نيستم حرف دلمو بگم بذار با بغض خودم باشم وحرفي نزنم ..
طلائيه سه راهي شهادت......يا حسين مظلوم....
جناب پرنسس، طلاييه يعني كنج شهادت.
طلايئه همون جاست كه خاكش طلاست/سه راهي شهادت قتلگاه بچه هاست/....اينا همش خاك كربلاست كه بچه ها با خونشون خاك كربلا را آوردن ايران/// همه اينا كه ميگيم يه جور واقعيته و اينايي كه ساراجون ميگه از كساييه كه دارن با خاطرات جبهه اشون زندگي ميكنن و مي سوزن و ميسازن داره حرف ميزنه
همرنگ دريا و يكي ديگر از دوستان دارن كه ازمناطق برميگردن..ما اين جا را براشون آذين كرديم با اين فيدا
در سه راهي شهادت شهدا از نردبان عقل بالا رفتند تا جايي بالا رفتند كه ديگر عقل كارساز نبود و عشق سه راهي شهادت را محل عشق بازي با خدا كرد....
سه راهي شهادت جايي است كه روزي رزمنده هامون مجبور شدن از روي جسد مطهر شهدا عبور كنند تا بتوانند با دعاي آن ها پيروز شوند
خواستم شرح غم دل بنويسم به قلم آتشي در قلم افتاد که طومار بسوخت !
زنهار! هر كه شهيد نشود ؛ لاجرم خواهد مرد
براي من كه هنوز تلفظ عشق را نمي توانم؛ شهادت آيا معنا خواهد داشت؟
اللهم عجل لوليک الفرج ما امده ايم با زندگي کردن قيمت بگيريم نه به هر قيمتي زندگي کنيم. و . . . تنها با سيره شهدا قيمتي الهي مي گيريم.
روانپزشك وقت بهم نداد وگرنه من داشتم ميرفتم پيششون ولي همون شهداي روانپزشك دعوتنامه من را امضا نكردن//
در ضمن هر كسي توي اين دنيا ديوونه يه نفره // ولي حيف كه منو مجنون هزاران شهيد كردند..حق بده كه مجنون براي ليلي بخونه
نسيم خانمي خوشت نمياد مجبور نيستي که به خلوت ما بيايي واشفته حال بشي مسدود کن وبا خيال راحت بچرخ
سارا جون چرا سعادتي كه شهدا بهش دادن تا قدري در محفل ما اين حرفا را بزنه را ازش ميگيري// ميدوني نسيم جان هر وقت عاشق شدي منو درك ميكني..عاشق واقعي و در ضمن وقتي در كوي معشوق راهت نداده باشنو دلتو بي قرار بي قرار كرده باشن منظورمو مي فهمي
امروز حال غريبي دارم دست خودم نيست اگه کسي ازم ناراحت بشه حسابي شرمنده ميشم ميخواستم نسيم جان ازمون دلخور نشه وگرنه منم دوست دارم عطرياد وجود شهدا به مشام جان همه برسه
باشه تو هم دعا كن همون دكتري كه گفتم ويزيتم كنه//قول مي دهم كه حالم خوب ميشه//در ضمن اين عكس عكسه محل عملياتي سه راه شهادته...يه خورده فقط بهتره اين جا با شهدا دوست باشيم چون خيلي مديونيم بهشون
اين املي که تو ازش اينجوري اسم ميبري پزشک اين مملکته ...واحب شد برات حتما سفارشي دعا کنم
ساراجون امل بودنو با جون مي خرم چون ما امل بوديم كه گذاشتيم نام شهدامون مخفي بمونه فقط به خاطر اينكه ا زجهان سومي دربيايم ولي حيف كه كسي نفهميد كه همينا باعث شدن ما مستعمره آمريكا و هزاران كوفت و زهر مار نباشيم/
از شهدا شرمنده ايم ...انها چه کردند وما چه ميکنيم..انها براي اينکه لبخند بر لب رهبرشون باشه از جان گذشتند وما در مقابل بي حرمتي به رهبر چه کرديم؟؟شهدا شرمنده ايم ...
من شهيدم همچون يارانم مرا باور كنيد / ساكن اندر جمع پاكانم مرا باور كنيد
مانده تنها در بيابان جسم مجروحم ولى / شمع جمع بزمِ يارانم مرا باور كنيد
ساكنم هرچند، در اين گوشه ميدان ولى / در جنان مرغى خوش الحانم مرا باور كنيد
من وضو با خون نمودم وقت ديدار خدا / در حريم دوست مهمانم مرا باور كنيد
پيرِ من فرمود جانبازى كنم در راه عشق / من وفا كردم به پيمانم مرا باور كنيد
پيرِ من فرمود جانبازى كنم در راه عشق / من وفا كردم به پيمانم مرا باور كنيد
شرح با خونم نمودم آيه دشوار عشق / زآن كه من تفسير قرآنم مرا باور كنيد
گرچه مفقودالاثر شد نام و عنوانم ولى / جارى اندر متن ايمانم مرا باور كنيد
يا مــــــــولانا يا صــــــــــــــــــــاحب الــــــــــــــــــــــــــــزمـــــــــــــــــــــــان
ادركنـــــــــــــــــــــا!
با تشكر از اقا اباالحسن بخاطر حسن نظرشون وتشكر از همراهي بسيار زيباي اقاي جعفري ..ممنونم بزرگواران ...
سلام...سرزده آمدم و ميروم زياد مزاحمتون نميشم فقط شنيدم پرنسس به مناطق عملياتي رفته و اين فيد قبل از رفتنش زده بودم ..فقط يه سوال هر وقت پرنسس اومد بگين جوابمو بده : پرنسس سه راهي شهادت و اروند كنار را چه طور ديدي؟
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top