پيام
+
هيچ كس تا سه خصلت در وجودش نباشد مومن نيست: سنتي از پروردگارش،سنتي از پيامبرش،سنتي از ولي و امامش.اما سنت پروردگارش سرپوشي است و سنت پيامبرش، مدارا با مردم است و سنت ولي و امام او،پايداري و شكيبايي هنگام تنگدستي و رنج و سختي است.(امام رضا ( ع))
گمشده13
88/11/28
♥يک زوج خوشبخت
شهادت علي ابن موسي الرضا (عليه السلام ) را بر همگان تسليت عرض مي كنم.
♥يک زوج خوشبخت
کعبه ي اهل ولاست صحن و سراي رضا / شهر خراسان بُوَد کرب و بلاي رضا/
در صف محشر خدا مشتري اشک اوست/ هر که در اينجا کند گريه براي رضا
♥يک زوج خوشبخت
کيست پناه همه جز پسر فاطمه؟/ چيست رضاي خدا غير رضاي رضا؟/
بر سر دستش برند هديه براي خدا / ريزد اگر دُرّ اشک، ديده به پاي رضا
/
زهر جفا ريخت ريخت، شعله به کانون دل / خونِ جگر بود بود، قوت و غذاي رضا
♥يک زوج خوشبخت
نغمه ي قدّوسيان بود به آمين بلند / حيف که خاموش شد صوت دعاي رضا/
ياد کند گر دَمي ز آن جگرِ چاک چاک/ خون جگر جوشد از خشت طلاي رضا/
از در باب الجواد مي¬شنوم دم به دم / يا ابتاي پسر، وا ولداي رضا/
بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم / باز دلم در وطن کرده هواي رضا/
گر برود در جنان يا برود در جحيم / بر لبِ ميثم بُوَد مدح و ثناي رضا/
♥يک زوج خوشبخت
***********************************
♥يک زوج خوشبخت
خراسان ميدهد بوي مدينه / خراسان کوه غم دارد به سينه /
خراسان را سراسر غم گرفته / در و ديوار آن ماتم گرفته /
خراسان! کو امام مهربانت؟ / چه کردي با گرامي ميهمانت؟/
خراسان راز دلها با رضا داشت/ چه شبهايي که ذکر يا رضا داشت
♥يک زوج خوشبخت
خراسان کربلاي ديگر ماست / مزار زادهي پيغمبر ماست/
خراسان! مي دهد خاکت گواهي / ز مظلومي، شهيدي، بي گناهي/
به دل داغ امامت را نهادند / امامت را به غربت زهر دادند/
دريغا! ميهمان در خانه کشتند / چه تنها و چه مظلومانه کشتند/
امامِ اِنس و جان را زهر دادند / به تهديد و به ظلم و قهر دادند
♥يک زوج خوشبخت
ز نارِ زهرِ دشمن، نور ميسوخت / سرا پا همچو نخل طور ميسوخت/
ز جا برخاست با رنگ پريده / غريبانه، عبا بر سر کشيده /
گهي بيتاب و گه در تاب ميشد/ همه چون شمع روشن آب ميشد /
ميان حجره ي در بسته مي سوخت / نمي زد دم ولي پيوسته مي سوخت /
ز هفده خواهر والا تبارش / دريغا کس نبودي در کنارش/
♥يک زوج خوشبخت
به خود پيچيد و تنها دست و پا زد / جوادش را، جوادش را صدا زد/
دلش درياي خون، چشمش به در بود/ اميدش ديدن روي پسر بود /
پدر ميگشت قلبش پاره پاره/ پسر ميکرد بر حالش نظاره/
پدر چون شمع سوزان آب مي شد/ پسر هم مثل او بيتاب مي شد/
پدر آهسته چشم خويش ميبست/ پسر ميديد و جان مي داد از دست /
پسر از پردهي دل ناله سر داد/ پدر هم جان در آغوش پسر داد/
♥يک زوج خوشبخت
***********************************
♥يک زوج خوشبخت
دل هميشه غريبم هوايتان كرده است/ هواى گريه پايين پايتان كرده است/
و گيوههاى مرا رد پاى غمگينت / مسافر سحر كوچه هايتان كرده است
خداش خير دهد آن كسى كه بال مرا / كبوتر حرم باصفايتان كرده است/
چگونه لطف ندارى به اين دو چشمى كه / كنار پنجره هايت صدايتان كرده است
♥يک زوج خوشبخت
چگونه از تو نگيرم نجات فردا را / خدا براى همينها سوايتان كرده است/
چرا اميد ندارى مدينه برگردى/ مگر نه آنكه خدا هم دعايتان كرده است/
ميان شهر مدينه يگانه خواهرتان / چه نذرهاى بزرگى برايتان كرده است/
تو آن نماز غريب هميشهها هستى/ كه كوچه هاى خراسان قضايتان كرده است/
سپيدهاى و به رنگ شفق در آمدهاى/ كدام زهر ستم جابجايتان كرده است
جواد شهبازي-2
سلام ازمتن وتصويرممنون
ايمان
زيبا بود
خليل سعيدي
كلامي بسيار زيبا وشايسته از ان امام همام.. واقعا جاي تامل داشت...