پيام
مرصاد
88/10/17
توحيدي
راستي مريم جان اسم نوشتي دانشگاه؟براي جنوب؟
♥يک زوج خوشبخت
عزيزم انگار بايد معلق باشم تا خودشون منو بطلبن..پدر و مادرم اگر خدا بخواهد و طلبيده شن كربلا مي خواهند بروند و من هم بايد منتظر جواب رفتن يا نرفتن آن ها باشم....برام دعا كنين بروم نمي دوني بغض گلوم گرفته آلا...يك سال چشم انتظار بودم و حالا هم بايد منتظر باشم...منتظر
توحيدي
واي مريم كربلا نرفتي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دعا ميكنم بري...اگه بري ديگه نميتوني برگردي
♥يک زوج خوشبخت
قرار بود همه با هم برويم ولي ديگه كنكوري بودن خواهرم مانع است و بايد پيش بچه ها باشم...خدا كنه قسمتمون كنه ولي حالا نمي خواهم كربلا بروم...اول بايد بروم ضامن هامو پيدا كنم بعد...اول كربلاي ايران و بعد كربلاي دل ها
توحيدي
مريم اومدي جنوب خبرم كنا باشه؟تل بزن
♥يک زوج خوشبخت
گفت: اي دوست چرا نالاني؟/گفتم آن مرغ مهاجر را در آسمان مي بيني كه چه زيبا اوج گرفته؟/گفت : آري مي بينم/گفتم : آن قافله دل ها بود كه مرا بر زمين گذاشت و رفت/گفت : قافله دل ها؟ / گفتم :آري ؛ قافله دل هاي عاشق
♥يک زوج خوشبخت
با شه آلا جون خبرت مي كنم....اگه مجنوني ديدي كه خود را بر آب ميزند بدان منم كه به دنبال ليلايم مي گردم
♥يک زوج خوشبخت
خيلي دلم گرفت بچه ها/التماس دعا/ يا حق
مرصاد
خدا رحمت کنه شهداى هويزه و علمدارشون سيدحسين علمالهدى رو
♥يک زوج خوشبخت
دوستان دلم نيومد شما را مطلع نكنم...شبكه يك الان داره درباره شهيد علم الهدي و عمليات هويزه مي گه..هر كس مي خواد تلويزيونو روشن كنه ببينه...يا حق
polly
من هم يكبار رفتم زير ميز ناهارخوري مون نمي دونم كي با ماژيك زير ميز تاريخ همون روز رو (چند سال قبل) زير ميز نوشته بود...مطلع اين طوريه مريم جان!
مرصاد
اينم مطلبى در مورد شهيد علمالهدى http://sistaan.parsiblog.com/MLink/?4091046