پيام

♥يک زوج خوشبخت
88/10/1

+ به هنگام طلوع خورشيد به عظمت خداوند انديشيدم كه همه مشتاق ديدن ذره اي از توانايي هاي او بودند.../بي شك ديشب فراموش نشدني ترين شب سال عمر من بود...من و خدا

♥يک زوج خوشبخت 88/10/1

عكس هاي دست به نقد امروز صبح از گوشي موبايل خودم...ببخشيد اگر كيفيتش بده...صبح روز سه شنبه محل چارتاقي نياسر

چارتاقي نياسر...شگفتا كه اين معجزه الهي است كه اگر بر دو ستون خيره شوي خورشيدي را مي بيني كه آرام آرام بالا ميايد...شگفتا و تسبيح خداوند سبحان

سلام...منو ياد ايه ان موعدهم الصبح اليــــــــس الصـــــــــبح بقريب انداختي

سلام مريم خانم . سوغاتي آوردي؟

هنگام سپيده فهميدم خداوند سبحنان چرا گفته نماز صبح به جا آوريد..حقا كه بايد تسبيح شود خداوندگار عظيم و بلند مرتبه...كمي نگاه كنيد هنگام سپيده دم را..ابرها آسمان تركيب چه رنگ هاي شگفت انگيزيند

سميه جون شده مصداق همون داستان كه دامن از كف دادم...كه چو به دوستان رسيد گفتند براي ما چه آوردي ؟

اولين جاييه كه دارم احساسمو در آن بيان مي كنم ..چون دوست دارم يكم متوجه شيم همه.

كار ما درست نيست...بايد گفت كار خدا درسته

سلام هي حتي مطلع الفجر

هميشه آدما از چيزهاي مهم زندگيشون غافلند؛و چرت و پرت هاي زندگي را مهم ميشمارند(منظور خود بي چيزم بود)

مريم جان اين حرفت منو به فكر وا داشت ممنونم عزيزه دلم و خداحافظه همه

خيلي جالبه که شما اينقدر به علم اجدادي ما ايراني ها (نجوم) علاقه داريد .. اميدوارم در اين راه موفق باشيد

الله اكبر ، همچنين غروبش هم !

ممنونم...هنگامي به دنبال اين علم رفتم كه علاقه مند به خداوند شدم...شايد راهي كوتاه باشد در شب كه قدرت بي حد خدا را ببينيم...راهش به اندازه يك نگاه به آسمان است

رويا زدگي شكست : پهنه به سايه فرو بود. زمان پرپر مي شد./ از باغ ديرين ، عطري به چشم تو مي نشست./ كنار مكان بوديم. شبنم ديگر سپيده همي باريد./ كاسه فضا شكست. در سايه - باران گريستم، و از چشمه غم بر آمدم./ آلايش روانم رفته بود. جهان ديگر شده بودم./ در شادي لرزيدم ، و آن سو را به درودي لرزاندم./

لبخند در سايه روان بود . آتش سايه ها در من گرفت :/ گرداب آتش شدم./ فرجامي خوش بود: انديشه نبود./ خورشيد را ريشه كن ديدم./ و دروگر نور را ، در تبي شيرين ، با لبي فرو بسته ستودم

اي كرانه ما ! خنده گلي در خواب ، دست پارو زن ما را بسته است./ در پي صبحي بي خورشيديم، با هجوم گل ها چكنيم

چه شد آنهمه عظمت ؟ . . .

در سكوت دوستان نيافتمش...دوستان راستش دلخور شدم كه كمي با آدم هاي سنگدل و ... طرفم/كاش كمي در كاسه مهر احساس بود..

آدم سنگدل ؟ كي مريم؟؟

واقعا كارتان جاي تشكر داره مريم خانم ...لا الليل سابق نهار ولا النهار سابق اليل. وهمه انها در مسيري معين ودر وقتي معلوم در حال تسبيح هستند

كاش ميدانستم كه جاي من نيست بودن در ميان احساس ها/هيچي سميه جون بي خودي پريد كه نبايد مي پريد/شايد من بايد بزرگ شم و كمي احساسي كه براي بچه هاست را رها كنم

احساس زيبايي هست قدرش رو بدونيد

آقا صادق از اين به بعد ياد گرفتم همه جا خرجش نكنم

بله درسته براي دلتون خرجش کنيد براي علم زيباي نجوم و براي خدا

از اين به بعد

مريم خانم ! هيچي ... ، داشتم مثل بچه ها احساسي مي شدم ، ولي چه خوبه آدم گاهگاهي هم كه شده بچه بشه و ...

هميشه من ماندم و تاريك بزرگ ، من ماندم و همهمه آفتاب./ و از سفر آفتاب، سرشار از تاريكي نور آمده ام:/ سايه تر شده ام/ وسايه وار بر لب روشني ايستاده ام

البته ما رو هم بي خبر نذاريد منم علاقه دارم خصوصا نظريه جديد دانشمندان درباره طبقاتي بودن آسمان که با آيات قرآن داره جفت و جور ميشه ..

آقاي يزدي فقط اگر خواستين گاهي بچه شين اين جا بچه نشين كه بدجور رصدتون ميكنن.../آقاي ميگلي زماني ميرسد كه انسان متوجه مي شود تمام جهان با كلام الله يكي است

اگر اطلاعاتي در اينباره بدست آورديد به ما هم اينجا اطلاع بديد..

چشم

اگر بدانم رصد مي شم كه همش بچه ميشم ، خصوصا پيش چشمهاي با احساسي ...

شما سعي كنيد هميشه پيش چشم خدا رصد شين به بهترين نحو

نمي بيني ستاره ها ي به اين بزرگي چقدر كوچيك ميشن تا بچشم ما بيان !

اون ها كوچيك نميشن فقط از ما فاصله ميگيرن تا اين كه مثل ماها نسبت به خدا بي معرفت نشن

اونكه بله ، ولي چشم خدا يعني چه ؟ اي كاش رصد شدني بود ! مي ترسم مثل خودش باشد كه اون بالا بالاهاست ! نه اينكه بقول خودش : هو معكم اينما كنتم ، كه در تفسير مع امام علي فرموده : مع كل شيئ لابمقارنه و غير كل شيئ لابمزايله

خلاصه يعني اينكه با هرچشم با احساسي ، البته بقدر خودش ، هست ، چشم خدا را عرض مي كنم ، پس شما غصه نخور ! كارت بكن و خيالت راحت باشد كه چشم با احساسي هست براي حسش

خب خدا را شكر به چشم شما اين فيد رصد شد...البته ديشب در رصد ستاره ها جاي همه با احساس ها خالي...شهاب ههاي زيبايي رويت شد

ديگه دلمان را نسوزانيد ... يك تصويري مصويري از رصد شده ها هم زكات دهيد كه گفته شده نشر آنست

شب بود دوربين ديجيتال نداشتم وگرنه از آسمون شب عكس ميانداختم/دوستان هنگامي كه دستانتان را به قنوت بالا برديد ياد محتاجان باشيد....يا حق

تو تهران همچين صحنه با برج ميلاد به پاست هر روز يك شكله شايد از اين همه قشنگ تر. هر روز ازش فيلم مي گيريم!