پيام

♥يک زوج خوشبخت
88/9/2

+ خدايا!چقدر دوست دارم با تمام احساس برايت حرف بزنم...گاهي چشم ميدوزم به آسمان و منتظر يك نشانه از اين كه مي شنوي صدايم را/ولي مي دانم كه هميشه صدايم را هر كجا باشم مي شنوي

خانه ي خانواده 88/9/3

واي چقد قشنگه ابجيييي

دوستاني كه هستن بيايم يكم در مورد احساسمون در مورد خدا حرف بزنيم...موافقا شروع كنن

چه زيبا گفت حكيم دل ها مولا اميرمومنان كه فرمودند بر دروازه دل نشستم و غير خدا را راه ندادم.

من وقتي 13 14 سالم بود هميشه با خدا حرف ميزدم و دلخور ميشدم كه چرا باهام حرف نميزني(لبخنده)

خداي من تو چه قدر محبوب دل هايي كه وقتي نام زيبايت به زبان ها ميايد وحدت بين تمام مخلوقاتت حلقه ميزند...خداوندا تو بهترين خالقي هستي كه بي منت خلق كردي

آبجي جمله هاي قشنگتو اين جا چندتاشو بنويس...دوستان ديگه هم اگر هستن از جملاتشون بهر ميبريم

من دوست دارم مثل بچه كوچولو با خدا حرف بزنم

هر جور راحتي حرف دلتو بزن ...به همه اينو ميگم حتي آقا اميد

اگر خوبيم يا بديم به پايخدا نوشته شديم..آقا اميد وقتي خدا ميشه ستارالعيوب دلتون ‍،آن وقت هيچ وقت خودتون را حقير ندونين

چقدر عشقولانه !

من نميتونم اين طور رفتار كنم..چون به هر حال بزرگترين و احترامتون واجب

اون نوشته را من با كادري زيبا به ديوار اتاقم دارم/تازه من مطمئنم كه كوچيكترم هم از نظر سن و هم از نظر معنويات/

خدايا؛ ما را از نمازگزاراني قرار بده که با تو مناجات مي کنند وتو با انان نجوا مي کني، باتو به سخن مي نشينند وتو با انان در ژرفاي خردهاشان سخن مي گويي، تابلکه از ناحيه ي چشمها، گوشها ودلهايمان از نور روشنايي برگيريم

اي خدا مرا اين عزت بس كه بنده ي تو باشم، اين فخرم بس كه پروردگارم تو باشي، تو آنچناني كه من دوست دارم، پس مرا آن سان كه مي خواهي بگردان

خدايا گاه غرق در وجودت مي سرايم از باران...چه وقت صدايم را شنيدي كه باراني نم نمك سر گرفت

چه زيباست

بله قشنگه ، زيباست