شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ حرف ها دارم با تو اي مرغي كه مي خواني نهان از چشم و زمان را با صدايت مي گشايي
چه ترا دردي است كز نهان خلوت خود مي زني آوا و نشاط زندگي را از كف من مي ربايي ؟ در كجا هستي نهان اي مرغ ! زير تور سبزه هاي تر يا درون شاخه هاي شوق ؟ مي پري از روي چشم سبز يك مرداب يا كه مي شويي كنار چشمه ادراك بال و پر؟ هر كجا هستي، بگو با من . روي جاده نقش پايي نيست از دشمن . آفتابي شو !
رعد ديگر پا نمي كوبد به بام ابر. مار برق از لانه اش بيرون نمي آيد . و نمي غلتد دگر زنجير طوفان بر تن صحرا .
ني ها، همهمه شان مي آيد مرغان، زمزمه شان مي آيد . در باز ونگه كردم و پيامي رفته به بي سويي دشت .
ابديت روي چپرها . از بن هر برگي وهمي آويزان و كلامي ني ، نامي ني . پايين، جاده بيرنگي . بالا، خورشيد هم آهنگي .
جهان، آلوده خواب است. فرو بسته است وحشت در به روي هر تپش، هر بانگ چنان كه من به روي خويش در اين خلوت كه نقش دلپذيرش نيست و ديوارش فرو مي خواندم در گوش: ميان اين همه انگار چه پنهان رنگ ها دارد فريب زيست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top