شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ 12:10 شد سريع
arbab.
88/6/30
منظورتو نمي فهمم از اين كه من مشهد را انتخاب كردم براي رسيدن به شمال؟؟چه ربطي داره؟
آها منظورتو گرفتم!!!
بسيج تنها راه براي رسيدن نيست!!! خواستم نگم ولي مجبور شدم كه بگم من دايي خودم شهيد كربلا 4 بوده...يه بسيجي كه به من ياد داد كه اگر بسيجي مي شم براي خدا بسيجي باشم و نه براي پول و منال..من بسيج را صرفا تنها راه براي شهدا نمي دونم و مثال شما دقيقا نقض مي شه
من كتاب شهدا ، وصيت دايي ام و چندين شهيد ديگر به خصوص زندگي نامه شهيد همت را سر مشق قرار دادم
من راه شهدا را انتخاب كردم نه صرفا بسيج را..يكي بسيج را انتخاب مي كنه ولي مزاياي كنارشم مي بينه ولي من به اين هدف وارد نشدم ، به خدا نيم خواستم اين چيزها را بگم ولي دوست دارم از ديدگاه من ببيني نه ديدگاه عرف جامعه
آلا جان به خدا مجبورم كرده اين حرفا را بزنم تو برو ببين چه چيزها كه بارم نكرده!!
مي دونيد آقاي صادقي شهدا زا راه بسيج رفتن و اگر به قاب عكساشون نگاه كنين نوشتن بسيجي شهيد.... درسته بسيجي كه قبلا بوده الان به آن صورت نيست ولي از اين لحاظ كه شهدا بسيجي وار و به خاطر رضاي خدا رفتن من مي گم راه شهدا كمي از بسيج گذشته
بسيج يعني همگام شدن ..نه صرفا يك محل كه همه جمع بشن براي كارهاي بيهوده...آرمان هاي شهدا در راهشون و مسير رفتنشون بوده و هست و در اين زمان جايي جز بسيج وجود نداره كه آرمان ها را زنده نگه داره!! شما فرض كن اگر بسيج نبود اثري از ياد شهدا بود؟
شما به من بگو كجا در اين مملكت وجود داره كه ياد شهيد و نام شهيد در آن جاويد باشه؟؟؟من مطلق بسيج را مكان اين كار نمي دونم بلكه انسان خودش هم بايد بخواهد
شما مسير بحثت با منه و من جو را احساسي نمي كنم!! شما جواب يك دانه از سوال هاي منم نداديد..موضوع را هي عوض مي كنين..حالا هم كه پريديد سر وقت بيت المال
كجاي اين مملكت بيت المال درست مصرف مي شه كه اين جا من حكم بدهم كه درست مصرف مي شه من چيزهايي ديدم كه قيد هر چي درست مصرف كردن بيت الماله زدم
من بسيج را به خاطر سختي دادن به خودم انتخاب كردم... شايد از بعد زياد معنويش نه!! من خواستم تنم را خسته كنم !! به تنم نشان بدهم كساني مثل دايي ام به خاطر خدا حاضر شدن چقدر سختي به تنهاشون بدهند..لباس قواصي به آن سنگيني تازه تير و تفنگ و نارنجك و .. هم بهش وصل باشه!! ما كه يه تفنگشو دست مي گيريم سينه خيز ميريم جونمون بالا مياد
آلا خانم درست اين بود كه باشي و نظرتو بدهي و حرف هاي مقابلتو بشنوي با اين كه بر ضد حرف خودت باشه!!كاش مي بودي؟؟ اگه هستي بيا توي بحث خواهشا
چي شد؟؟؟ آقاي صادقي جوابتو گرفتي يا بيشتر بگم؟؟ هر چي داري بپرس كه توي دلت نمونه با اين كه مي دونم قانع نمي شي با حرف يه ادم جاهل و بي تجربه كه داره از هدف ئالاي شهدا حرف مي زنه!! شهدا من را ببخشن
آلا جان ممنون كه آمدي!!! دوست دارم تو هم هرچي از بسيج فهميدي بگي!!
آقاي صادقي در افكارشان جز زيبايي و پاكي چيزي نديدم ... سختي به تن دادن اگر با معرفت باشه افكار آن ها هم در درون آدمي ايجاد مي شه
بگذار يه ماجرايي را براتون بگم! من تا يكي دو سال پيش جز پيروزي جنگ ها چيزي نشنيده بودم.. روزي كتابي خواندم در مورد عمليات كربلاي 4 كه دايي ام در آن شهيد شده وقتي مي خواندم حالتم همين طور تغيير مي كرد ..عملياتي كه فقط 1 ساعت طول كشيد و بعد منحدم شد... با يان كه اين جوونا مي دونستن اين عمليات شكست مي خوره ولي رفتن چند ماه فقط فكر كردم چرا رفتن
شما راست مي گي كسي كه دنبال ظواهر باشه و اصلا به خاطر شهدا نيامده باشه اين طور مي شه مثلا به خاطر قبولي در دانشگاه آزاد مي كوبه كه بشه بسيج فعال و يا اين كه در دانشگاه حقوق بيشتري بگيره...نمي خواهم من من كنم ولي هدف من هيچ يك از اين ها نبود من مي تونستم از سهميه بسيج فعالم استفاده كنم و رشته اي كه دوست دارم در دانشگاه آزاد بخوانم ولي نكردم..
آقاي صادقي بسيج پس دو جنبه داره
شما يك طرفه به قاضي نرو و فقط يك ديدگاه را نبين و با خودت بسنج...
اين حق با شما...ولي حتما اخراجي ها را ديدي؟ ها؟ ديدي كه فقط به خاطر رسيدن به دختر مورد علاقه اش رفت جبهه و اين دنيا بود ولي عوض شد و شد كسي كه در راه خدا حاضر شد جونش را بده..الانم مي تونه همين طور باشه
فرض من به خاطر پست و مقام وارد بسيج شدم ولي وقتي آن جا يه اسلحه دستم دادن و گفتن بسيجي دفاع مقدس با همين جنگيد و خونش را داد نظرم عوض بشه..هدفم تعالي بخشيده بشه
نمي دونم چرا احساس مي كنم نوشته هامو دقيق نمي خواني؟
آقاي صادقي من سعي مي كنم شما را بفهمم ولي شما اصلا نوشته هاي من را نمي فهميد چون در جواب مقابلم يه چيز غير قابل فهم مي دهي... چرا ما جناح دومي را تقويت نكنيم..شما چرا منفي نگرانه نگاه مي كنيد ..يه نفر هم سياهي را از بين مي بره ..اينم مي شه خوب
بسيج را نيروهاش مي سازن!! بسيج بدون نيرو تكه سنگي بيش نيست با نيروهاشه كه رودي خروشان هستش
حالا كي بر خلاف رود شنا كرده؟؟من؟ تو؟نيروهاي بسيج؟ مردمي كه تو در نظرته؟
رودخانه ها مقصد اخرشون دريا و اقيانوس است... بر خلاف حركت كني كه به خشكي مي رسي
دوباره كه رفتي سر بحث اول كه... اهداف شهدا در بسيج نقش بست ..يك كلام اگر سازماني به نام بسيج نبود بچه ها دور هم جمع نمي شدن كه بروند جبهه.. همه نا منظم مي جنگيدند و نظم جبهه ها بهم مي خورد
منو كه خسته كردي
بسيج 64 بچه هايي واردش شدن كه قلبي به پاكي جوان هاي حالا دارن... ما خودمون را گم كرديم
دوست دارم حرف هاي اخرمو بزنم و بروم
زماني سيلي خروشان از جوان هاي پاك يا ناپاك وارد دريا شد ..سيل خاكي رنگ بود رنگ بچه هاي 64 ولي وقتي به دريا و اقيانوس رسيدند همه يك دست بي رنگ شدند و براي ما به رنگ آبي نمايان شدند....
جوان هاي سال 88 هم همين جورين همشون قلبشون پاك پاكه فقط كمي خودشون را گم كردند ، وجودشون را و تا گوشزد نشن نمي تونن راهشون را پيدا كنن.. اينها هم الان خاكي هستن و در مسير همان اقيانوس...
بايد فقط مسير اقيانوس را پيدا كنن و گرنه به اطراف پراكنده مي شن و در زمين فرو مي روند و هيچ وقت رنگ اقيانوس را نمي بينند..
هنوزم سر اين موضوعين .... واقعا دارين سر ماهيت بسيجي بحث ميکنيد ؟؟؟ ..... اينکه بسيجي خوبه يا بد ؟؟؟ ...
آقاي صادقي بسيج ، سپاه و هر مركز ديگه اي مطلقا نقشي در رسيدن ما به هدف نداره فقط اين ها به ما گوشزد مي كنن...مثل اين مي مونه كه پدر و مادر بسيج مي شن كه به بچه اشون مي گن سيگار نكش ..اينا گوشزد كردن ولي رسيدن به اين كه چرا سيگار نكشم ،سيگار چه عيبي داره و ...با خودته..راهتم خودت انتخاب مي كني..يا مي كشي يا نمي كشي..يا گوش مي دهي يا نمي دهي...
بسيج فقط گوشزدي است به كسايي كه واقعا مي خواهند بسيجي باشند مثل بسيجي هاي 64 كه به اقيانوس رسيدند
ببين آقاي صادقي .... شما داري يه گروه از بسيجيا رو نسبت ميدي به کل بسيج ..... برات مثال ميزنم ... ما يه گروه چند ده هزار نفري دزد داريم ... يه گروه قاتل .. يه گروه جااني ... و .... آيا بايد بگيم کل آدما وحشي و غارتگر و اينان ؟؟؟ ..... اوايل انقلاب تعداد بسيجيا خيلي کم بود ... اوايل خلقت هم همينطور ادما کم بودن جرم و جنايت کم ..... الان بيش از 20 ميليون بسيجي داريم ...
ميشه همشون گل و بلبل باشن ... شما هم با دو قطعه عکي و فتو کپي شناسنامه بيا بسجي شو ...
آقاي صادقي يه چيز بگم : آدمي كه خوابه را مي شه بيدار كرد ولي آدمي كه خودش را به خواب زده عمرا بتوني بيدارش كني
اينکه مياييم ميگيم اصلا تو اين دوره بسيجي با دل پاک وجود نداره ... دقيقا مثل اينه که بگيم تو اين دوره ادم مومن وجود نداره .... يک کم مقياسا تغيير کرد ... شما توبسيج نبودي احتمالا .... من باورم نميشد الانم بچه هايي باشن که نون خشک بخورن ... جاي ناهار و شام .. .تو همين درگيري هاي اخير ...
بعد جالبه برن تو اتاق نون خشک بخورن که بقيه نبينن برن واسش مثلا غذا بخرن .... بچه هايي که ميرفتن تو اتاق فرماندهي تا سحر نماز وقرآنو گريه ميکردن ... بعد برا اينکه کسي نفهمه قبل اذان ميومدن تو جاشون ميخوابيدن تو اتاق که فردا کسي نفهمه اين کم خوابيده بهش کم کار بدن ...
من هر چي بگم شما باز حرف خودته.. پس كلام اخر من هدفي كه در بسيج دارم و سعي مي كنم همان هدف شهدا باشه را بهش افتخار مي كنم و اگر واقعا عرضه رسيدن به ان هدف را داشته باشم را هم پلاك گردنم مي كنم و تا ابد به ذهن مي سپارم به عنوان يك بسيجي خدايي رفتم... راه من راه شهدايي است كه ازشون ياد گرفتم..
ببين آقاي صادقي اون توپ و تانکي که ميگيد ... نوعي خاطرس ... يه تيکه اهن .... چيزي که تمام زندگي يه مادر شهيده ... پلاک بچشه .... يه تيکه پاره آهن ... چيزي که تمام زندگي يه همسر شهيده ... تنها يادگار همسرش همون تيکه هاي خمپاره اي که شهيد کرد همسرش رو .... ماديات وقتي ارزش دارن که روح توشون بره ...
سفارش مي كنم واقعا به عنوان يه خواهر كوچكتر لطف كن ،زندگي نامه شهداي دفاع مقدس را بخوان.. مثل شهيد همت، شهيدان باكري،شهيد چراغچي و هزاران شهيد ديگر..فقط ازتون خواهش دارم كه بخوانيد..من كار به بسيج ندارم فقط دوست دارم ديدگاهتون درمورد شهدا و راهشون عوض بشه
هر انساني براي رسيدن به راهش نياز به سوسوي يك چراغ دراه و من دوست دارم بسيجي كه مخلص خدا است را سوسوي چراغم قرار بدهم...من بسيجيم ولي در هيچ كار سياسي فعاليت نكردم چون مي دانم ديدگاه شماها به خاطر همين سياسته كه نسبت به بسيج عوض كرده..هر كس راهشو يه جوري پيدا كرده..من بسيج را با ياد شهداش دوست دارم و به خاطر شهدا در بسيجيم و جز براي خدا و شهدا كار بسيجي ماندد انجام نمي دهم
بسيج نمونه ارمان انقلاب ماست ... باز مميگم بسيجي رو کاري ندارم ... بسيجي هم خوب و بد داره ... در مورد بسيج دقيقا ارمان هايي که براش انقلاب کرديم تو هست ....
بي خداحافظي؟
آقاي صادقي اگر هنوز هستين دوست دارم باز هم تجديد نظري بكنين و دوست داشتم بحثمون به جاي باريك نكشه كه خوشبختانه انگار زياد باريك نشد...من در آخر بحث ها حسن ختامم اينه كه خدايا همه ما را عاقبت به خير كن..
خانم توحيدي مگه قرار نبود ديگه نياييد پيام رسان ؟؟؟ ... چي شد ؟؟؟ .. زديد زير حرفتون ...
مهديار شروع نكن تو ديگه
من ازش خواستم كه باشه
ما حرف اشتباهي نزديم .... من که خاظرات گفتم خانم مريم خانم هم که اعتقاداتشون رو .... افتخار هم ميکنيم ...
نه خب ايشون به خاطر يه سري مسائل ديروز که بي اخلاق شده بودن قرار بود چند روزي نيان تا اخلاقشون درست بشه ...
دوستان عزيزم واقعا شب بخير هم گريه ام مياد و هم خواب ... به خدا گاهي افسوس و اه تمام وجودم را مي گيره
پس شما بحث بكنين ..شبتون بخير
شب بخيرررررررررررررررررررررر.. به نظرم شما ها هم برين بگيرين بخوابين
شما بحث کنيد يا علي
گريه به حال خودم كه اين قدر جاهلم و ان وقت براي شهدا حرف زدم.. گريه به خاطر اين جامعه كه ارمان هاشون فراموش شده
شبتون خوش دوستان عزيزم...
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله تير ماه
vertical_align_top