دهان باز كني قلاب ها به سلابه ات ميكشند؛
هي ماهي جان! دريا را فراموش كن؛
روزي حسرت همين رودخانه بر دلت خواهد ماند!
خنده و گريه عشاق زجايي دگر است
مي سرايم به شب و وقت سحر مي مويم