اي کاش من لبخند بودم بر روي لبهاي کويرياي کاش غم را مي زدودم از چشم نمناک اسيرياي کاش من پرواز بودم پرواز تا اوج رسيدنپرواز تا اعماق رويا نبض شقايق را شنيدناي کاش من يک ياس بودم تا بيکران مي رسيدمدست پر از احساس خود را بر قلب باران ميکشيدماي کاش من يک قلب بودم شب تا سحرگاه مي تپيدمآن قدر مي رفتم فراتر تا آه شب را مي شنيدم
اي کاش با شعر رهايي در قلب ها غوغا نماييمو با ورود حضرت عشق اين کلبه را دريا نماييم
سلام شعر زيباي کوير .. بارونت رو خوندم خيلي قشنگ بود منتظر حرفاي بعديت ميمونم. التماس دعا