• وبلاگ : ღ♥ღحرف دلღ♥ღ
  • يادداشت : فكر مي كنين چند سال زندگي مي كنين؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    جالب بود توي کتاب کلاس اولمون اينو داشتيم

    راستي آپم

    داستان پندآموز و جالبي بود، هر چند به قول يکي از دوستان از نظر مستندات تاريخي اشکالاتي داره. البته تاريخ دُور ِ تکراري بزرگي است که در هر دوره ي طولاني مدت مرزهاي مشترک زيادي داره. اهميت اين داستان به فکر کردن به همان يک جمله ي آخر شماست. عمر ما مثل باد مي گذره و هيچ توجهي به مرگ نداريم!


    سلام..

    امروز عرفه است..مارو از ياد نبريد. . .

    در وبم منتظر حضور گرمتون هستم..

    يا علي

    درود بر شما دوست گرامي.
    داستان دلنشيني بود.اما لازم ديدم نکته اي را يادآوري کنم.
    اسکندر 900سال قبل از اسلام زندگي ميکرده و تا قبل از ورود اسلام به ايران هرگز نامهاي عربي در سرزمين ما رواج نداشته.
    اين اسامي تازي بعد از ورود اعراب به ايران عزيزمان در کشور رايج گشت.
    مطمئنا اين داستان فقط جنبه ي پندآموزي داشته وگرنه مطمئنا از لحاظ تاريخي سنديتي ندارد.
    اسکندر ملعون هرگز اينقدر گذشت نداشت که مردم را به حال خود رها کرده و شهرشان را ويران نکند.
    لعنت ميفرستيم بر روح وروان اسکندر گجستک و مردماني که بعد از او سرزمين ما را به زور شمشير اشغال کردند
    پاسخ

    salam.az nazar shoma mamnoon.man niz az lahaz tarikhi dar shak budam.ba in hal bishtar bayad tahghigh kard.movafagh bashid
    سلام دوست من
    اولين بار بود که اين داستان جالب مي خوندم .. واقعا جالب بود و تامل برانگيز
    يه دنيا ممنون .. سوال سختي بود !!!
    شاد باش تنها نباش
    + اميد 
    واقعا خوبه واقعا پر محتواست حتي از يکي از مطالبتون با ذکر منبع آن در وبلاگم استفاده کردم من شمارو لينيک کردم خواهشن شما هم بلينيک(هدايت بندگان)
    سلام خوبي؟ خيلي داستان جالبي بود... بايد فکر کرد در موردش ...