• وبلاگ : ღ♥ღحرف دلღ♥ღ
  • يادداشت : چه آرزوها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زهرا 

    جالب بود

    + من 
    زندگي طغياني ست بر تمام درهاي بسته و پاسداران بستگي بياموز که محبت را از ميان ديوارهاي سنگي و نگاه هاي کينه توز، از ميان لحظه هي سلطه ي ديگران بگذراني
    + من 
    به تنهايي ميان سيل بي پايان در افتادم
    خدايا زان خزان عشق از هوشم نمي کاهي
    + من 
    /**/


    ديگر رَمق نمانده، در جان خسته ي من// خوابيد همچو روحم، قلب شکسته ي من

    هر سنگ در جهان بود، بر لَنگي ام نشسته// فرياد کِي توان زد! لب هاي بسته ي من

    همسنگر قديمي، آتش بر عود من زد// کِي مي رسي به دودَم! برگرد در پِيِ من

    يا حق! بُريدم از حق! اي جان عدالتَت کو؟// برگشت دِه اميدِ از دست رفته ي من

    وز آتش خليلَت، سبزي به روحم اُفتاد// نابِخرَدان بگفتند، دَجّال، دسته ي من

    بازم جوان ميهن، در خون خود بغلتيد// کَز خون دل بِرويَد، اين سبز اَصله ي من

    تنها بميرد امّا، تن ها برويد از او// وز گَرده هاي امّيد، آزاد سبزه ي من

    + ريحانه 
    سلام خيلي قشنگ بود حرف دل منو زدي مرسي
    + من 
    شب است و چهره ي ميهن سياهه / نشستن در سياهي ها گناهه / تفنگم را بده تا ره بجويم / که هر که عاشقه پايش به راهه / شب و درياي خوف انگيز و طوفان / من و انديشه هاي پاک پويان / برايم خلعت و خنجر بياور / که خون ميبارد از دلهاي سوزان / تو که با عاشقان درد آشنايي / تو که هم رزم و هم زنجير مايي / ببين خون عزيزان را به ديوار / بزن شيپور صبح روشنايي
    + من 
    باز اين چه ابر بودکه ما را فرو گرفت/تنها نه من،گرفتگي عالمست اين/يکدم نگاه کن که چه بر باد ميدهي/چندين هزار اميد بني آدم است اين