مهدی در انتظار شیعیان حقیقی علی علیه السلام
مهدی در انتظار شیعیان حقیقی علی علیه السلام
أین مثل مالک؟ أین عمار؟ أین ذوالشهادتین؟
کجاست مثل مالک؟ کجاست عمار؟ کجاست ذوالشهادتین؟
دیرگاهی پیش بود که صدای گلایه علی (ع) در حد فاصل کوفه و شام برخاست.آن هنگام که مالک اشتر و عمار و ذوالشهادتین، یعنی یاران صدیق علی (ع) به شهادت رسیده بودند و علی تنها مانده بود. سوالی که جوابی در پی نداشت.
روزها برآمدند و شب ها فرو رفتند. روزگار دیگری آمد. روزی به بلندای روزگار، عاشورا ! آن روز هم، امام دیگری بود و ندای دیگری « هل من ناصر ینصرنی؟ » این ندا هم زمانی بر آمد که ابوالفضل علمدار، علی اکبر، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و ... در برابر چشمان حسین (ع) به خون غلتیده بودند و او سرداری بود تنها مانده . پس سوال همان سوال بود، جواب هم همان جواب : سرهای فروافتاده، دست های به عقب کشیده شده، چشمان شرمزده و خجالت زده ای که به دنبال محل فراری چون زمین هستند تا از تیررس نگاه امام فرار کنند. به جز 72 تن ؟! همین !
آیا جواب سؤالی بدان عظمت، سوالی که زمین و زمان، فرشتگان و ملایک برای جوابش هروله می کردند، همین بود؟!
نه ! نبود !و از همین رو بود که علی جوابش را از محراب با فرق خونینش گرفت و حسین بر سر نیزه آن روزگار گذشت و امروز، روزگار دیگری است. امروز نیز روز امام دیگری است. اما همچنان همان سئوال باقی است :
کجاست یاریگری که به یاری امامش بشتابد؟
و جواب نیز همان ! سکوت !خجالت ! غفلت ! ترس !
و آیا این واقعا همان جوابی است که باید به امام عصر( عجل الله تعالی فرجه ) بدهیم؟