اولین تجربه یک ساعت اندیشه
اولین تجربه
همیشه اولین تجربه ها برای همه شیرین ترین تجربه هاست البته اگر شیرین اجرا شود. خوبی اولین تجربه این است که همیشه در ذهن می ماند...
ازدواج برای یک دختر و پسر جوان اولین تجربه است
و
حضور خانم ها در جلسه یک ساعت اندیشه کانون هم اولین تجربه است.
این بار متاهلین تحولی را در جلسات ایجاد کردند و آن هم حضور خانم های کانون بود که در نوع خودش کار سخت ولی شیرینی بود.
تصمیم جدی بود و لیستی از متاهلین کانون تهیه کردیم و تک تک با آن ها تماس گرفتیم ...
خانم شیخ حسن ، آقا محمد(ت) ، آقا بهمن ، آفا سید جعفر ، آقا مصطفی ، آقا محمد(م ع) ، آقا روح الله ،آقا مهدی(پ)، آقا مرتضی ، علی آقا (ط) ، آقا حمید ، آقا مهدی (ح) ، آقا صادق ، آقا محمد ( پسرعموی آقا مصطفی ) ،امیر آقا (و)، آقای جواهر کلام ، آقا جمال ، علی آقا(ب) و امیر آقا(ص) و البته مادر آقا محسن
بعد از دعوت نوبت به تعیین موضوع بود که توسط شورای یک ساعت اندیشه (شیسا) تعیین گشت و سخنران مجلس آقای جواهر کلام که با تعیین ایشان جلسه ما سی تمام شد...
روز چهارشنبه
عید قربان
ساعت 8
دوستان کانونی کم کم آمدند و اولین متاهلین ها هم آمدند ....» سید جمع ،آقا جعفر و آقا مهدی همراه خانم هایشان
کم کم مراسم در حال شروع شدن بود که همه رسیدند
خانم شیخ حسن + غزاله جون + دختر دایی غزاله جون ، خانم آقا محمد(ت) ، خانم آقا بهمن ، خانم آقای جواهر کلام ، خانم آقا امیر (و) و خانم آقا مصطفی که همه ما را خوشحال نمودند و البته مادرشوهرم و خواهرشوهرم و دخترشون ریحانه جان و خانم آقا مرتضی ( برادرشوهرم) هم حضور داشتند و برای اولین بار این جمع خانم ها خیلی خوب بود و خدا را شکر که دعوتمان را نادیده نگرفتند و مجلس ما را گرم کردند.
موضوع بحث : اندیشه های علامه طباطبایی در امور اجتماعی و خانواده
در آغاز بحث کمی از علامه و مختصر زندگی نامه ی ایشان گفته شد که اطلاعات جامع و خوبی بود.
علامه طباطبایی استاد اخلاق و فلسفه و مفسر بزرگ قرآن ( تفسیر المیزان ) و شاعر و ... که در سال 1360 به سمت پروردگارش پرواز نمودند.
آقای جواهر کلام صحبت را با قرائت آیاتی از قرآن که درباره خانواده بود آغاز کردند.
آیاتی را گفتند که گاهی انسان مورد شک و تردید قرار می گیرد و بعد ایشان تفسیرش را می گفتند که دقیقا رد شبهاتی بود که در ذهن ها نقش بسته بود.
آیه ای در قرآن داریم که ترجمه آن این چنین است : " مردان قیم زنان هستند "
ایشان با توضیحی که علامه در تفسیر گفتند رد شبهه کردند که می فرمودند این آیه مربوط به زن و شوهر است نه تمامی مردان و زنان یعنی این که شوهران قیم همسران خود هستند البته این نیز به چند شرط.
آیه بعدی آیه ای بود که می فرماید : عقل مردان کامل تر است
که توضیحی را هم درباره این آیه فرمودند و آزمایشی که حضرت سلیمان از بلقیس پادشاه سبا می کند برای سنجیدن عقل او را مطرح کردند.
با مطرح کردن این بحث ها کنجکاو گشتیم تا بیشتر به تفسیر المیزان مراجعه کنیم و خیلی از بحث های دیگر را نیز در آن تفحص کنیم و صد البته که با شخصیت علامه طباطبایی آشنا شدیم.
در آخر نیز فرصتی برای پرسیدن سوال نماند و بعد از سخنرانی نوبت به موسیقی سنتی رسید که آقا سید به همراه آقا حمید و علی آقا آماده کرده بودند.
خیلی زیبا نواخته شد و محیط گرم و شادی را در روز عید به وجود آوردند.
دوستان آقا مصطفی نیز مطلب طنز و شعری را خواندند که از آن ها نیز تشکر می نماییم.
و در آخر با عدسی از میهمانان پذیرایی نمودیم...
و...
مرحله آخر عکس یادگاری بود که متاهلین با هم انداختند و آقای جواهر کلام و خانمشون نیز افتخار دادند و در عکس حضور داشتند... اگر می شد عکس را قرار می دادیم ؛ دیگه دیگه...
و باید خاطرنشان کنم که در این جلسه همکلاسی هایی بودند که همدیگر را بعد از روزها دوری یافتند و خانم هایی بوند که برای اولین بار با جو کانون آشنا شدند و خیلی خوششان آمد و در پی این شدند که در برنامه های دیگر نیز شرکت کنند و خوشحالم که برنامه به خوبی اجرا شد و خانم ها راضی از برنامه ، با ما خداحافظی کردند.
به عنوان آخرین حرف :
از تمام مسئولین این برنامه تشکر می کنیم که اجازه تشکیل این جلسه را دادند و برنامه های خوبی را در نظر گرفتند و از همه کسانی که حضور پیدا کردند به خصوص متاهلین عزیز که شاید از خیلی کارهاشان زده بودند و آمده بودند.
.
.
موفق باشیــــــــــــــــــــــد
از این جلسه آموختیم که باید تفکر بیشتری بر آیات قرآن داشت و قضاوت اشتباه بر آیات نداشت و از تفاسیر معتبر استفاده کرد تا راه روشن و مستقیم را بیابیم.
در این جلسه با محیطی آشنا شدم که همبستگی خوبی دارد و مطالب خوبی را به جوانان انتقال می دهد و خوشحالتر از این که جلساتی هنوز هست که از راه های خدایی حرف زده شود و موارد به روز را به جوانان یاد دهد.
و در آخر :
گفتیم عاشقیم و دگر هر چه باد ، باد
آغاز کرده سفر را با نام او
با کوله بار باور و ایمان ، از ابتدا
با دست های گره کرده ، با یقین
در جست و جوی آن که بپوییم راه او
در آرزوی آن که بخوانیم ، نوای عشق
مقصد ، رسیدن تا قله های نور
با این یقین ، که خدا در کنار ماست
تک تک این شعر نو را در نوجوانان و جوانانی دیدم که به شوق یک ساعت اندیشه ، یک ساعت تفکر آمده بودند و این از هفتاد سال عبادت بهتر است.